آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۹۹ مطلب با موضوع «خاطره» ثبت شده است

گودبای پارتی کیا :|

از دیروز صبح تا الآن (هنوز تو ذهن من شنبه شب میباشد و 1شنبه وقتیه که بخوابم و بیدار شم :دی) :


فاینال زبان، خوب بود :)

مترو، اصغر(!!)، دلم گرفت، خوابگاه، تمرین دی-بی، فیلم تاوان، کادو کردن برای محسن

تصمیم گیری برای رفتن یا نرفتن به مهمونی، رفتیم :دی، کیا (دلم برات تنگ میشه کثافت :'()، یاسی، حامد و سمانه، بقیه :دی، معذب-طور، پیاده روی، مترو شریف

دوباره خوابگاه، بچه ها 3>، فرندز(!!)، عمین-بی-اعصاب :|، خواب بدون نوشتن حتی 1سوال !! :|

آلارم موسی از 6.5 تا 9.5 هر 5دیقه 1بار :|||||||||||، کلاس معماری، گودرزی برد-پیت-نما(!!)، ناهار سلف ویژه، بازم دی-بی ننوشتیم !!، فرندز(!!!!!!)

خونه، مهمونی، خوب، نمیخوام بگم بقیشو ..

گوگل تاک، حال خوووب :)، چند تا نوت جدید اینجا


احتمالا خواب :دی

تولد

امروز روز خوبی بود :) به جز صبحش که کلاس مزخرف اندیشه بود :|


املت بوفه، بیژن، فرحزاد، دوسیب آلبالو!!،

دانشگاه، ف.ه.، کادو کردن، اعتراض دی-بی (:| :دی)،

مترو، بهارستان، نگارستان، ناهار(کشک بادمجون)، باغ، عکس، تولد رضا و زهرا

دانشگاه، دی-بی، کلاس خوب، جواب به سوال استاد، صدرا کوچولو <3 :دی

خونه، شام، خوب، عکس دیدن، وایبر، خواب :دی

هیچی

امروز با راننده تاکسیه خیلی حال کردم :)
داشت با خنده ی از ته دل بد شانسی های امروزشو برام تعریف میکرد :دی

روز جالبی(واژه ی "جالبی" هم جالبه :)) تایپش کنین :پی) بود کلا امروز ... صبح تا 4.5 خوندن هول هولکی 10 تا سوال DA برای کوییز ... بچه ها که حتی نمیدونن DFS و BFS فرقشون چیه !!!! ... من که عجله دارم همه چیزو به همه بگم ... ولی این عجله به "عصبانیت" تعبیر میشه ... امتحان که بالاخره با خوبی و خوشی تموم میشه ... میانترم و کوییز2 زبان :دی .... این یکی با خوبی و خوشی تموم نمیشه :دی

فردا ساعت 8 معارف :| اندیشه2 :| قاسمی :| خواب :| کسلی :| ....