آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

نامه به صدرای 20 ساله

صدرای عزیزم؛ سلام

 

میدونم روزهای سختی رو داری سپری میکنی، هیچ اطمینانی به قدرتهای خودت و هیچ تصوری از آینده ت نداری...

من هم از آینده خبر ندارم.. اما اگه بخوام از مطمئن ترین اطمینانهام برات بگم، بهت میگم که تو توان پشت سر گذاشتنِ تمام چالشهات رو داری و میدونم که در هر اتفاقی، خیری برای تو نهفته....

بدون که هر اتفاق خوب یا بدی توی زندگیت، هر آدمی، هر دغدغه ای و هر آسودگی ای گذراست...

به خودت سخت نگیر پسر! اجازه بده اتفاقات رقم بخورند و تو بر اساس ارزشهای شخصیت باهاشون مواجه شو... بدون که رودخونه ی زندگی به خواست تو به شرق یا غرب حرکت نمیکنه -هیچ وقت و برای هیچ کسی اینطور نبوده- و دنیا تماما عادلانه و مهربان نیست؛ ولی همین دنیا -این آموزگار سخت گیر-، پاروهایی برات جا گذاشته که بتونی باهاشون درون این رودخونه به کرانه ی شمالی یا جنوبی حرکت بکنی....

قدر خودت رو بدون؛ قراره مَردِ بزرگی بشی و به جایی برسی که مهمتر از همه، خودت به خودت افتخار بکنی :)

راستی! کتاب تائو رو بخون :) سعی کن بفهمیش و تا جایی که میتونی ازش توی زندگیت استفاده کنی...

 

دوست دار تو، صدرای 28 ساله.

خوب نبود!

خوبی؟

نپرس..!

به من نگی به کی میخوای بگی؟! :)

نمیخوام اشکمو ببینی....

اشک مال مرده! میخوام بشنومت..

اشکامم میتونی بشنوی؟

شاید نتونم بشنومشون، ولی حتما میتونم غمتو کم کنم..

کاش یه بار حق با تو نبود!

-و گریست...-