آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

برای موفقیت

چگونه کسی که خواستار موفقیت است، می‌تواند روزانه دو الی سه ساعت از وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی تلف کند؟

اولین اصل موفقیت عبور از تنبلیست .. یا به عبارت دیگر "انجام کار درست در زمان درست".

برای پیروی کردن از اصل بالا پیش از هر چیز باید انتخاب‌هایمان را به خودآگاهمان بیاوریم ... در قدم اول، یک لیست از بهانه‌هایتان برای انجام ندادن کارهای درست تهیه کنید ..


اگر شخصی ادعا کند فرمولی بلد است که شما را یک شبه موفق می‌کند، به سرعت از دست او فرار کنید!

برای موفق شدن، هیچ راهی ندارید جز آنکه هوشمندانه انتخاب کنید و انتخاب‌هایتان در طول زمان پایدار و باثبات باشند ..

در این قدم، پنج کار به ظاهر کم اهمیتی را بنویسید که خوب است روزانه انجامش دهید. (بیست دقیقه ورزش صبحگاهی؟ زودتر خوابیدن در شب و اول صبح بیدار شدن؟ ...)

یادتان باشد که اصلاحات کوچک به مرور زمان نتایج بزرگی می‌سازند :)


---------------

پ.ن.1: برگرفته از کتاب اثر مرکب به قلم دارن هاردی

تغییرات

میخوام کم کم کارم رو به یه سری از پست‌های بلاگم وارد کنم و پست‌هایی در زمینه‌هایی که کار میکنم و میخونم بذارم ...

ممکنه حوصلتون سر بره :" اما دوست دارم حتی اگه شده به یک نفر کمکی کرده باشم :) پس لطف کنید حواستون به حوصلتون باشه که یه وقت سر نره :دی


--------------------------

پ.ن.1: به جز اراجیفی که تا حالا میذاشتم یذره چیز مفید هم بذاریم بد نیست :دی

ارزشش رو داره :)

پروسه‌ی موفقیت یه پروسه‌ی طولانی مدت و خسته کننده‌ست ... اینو همه می‌دونیم و همه جا هم نوشته شده ! اما وقتی به عملش می‌رسیم می‌بینیم که نمی‌تونیم اون خستگیه رو تحمل کنیم ... پست قبلی هم دقیقا تو همین نقاط خستگی نوشته شد :"

دارن هاردی میگه که خودت تنهایی خیلی سخت تره که موفق بشی ... به جاش یه "همراه موفقیت" داشته باش که هروقت تو کم آوردی اون هلت بده هروقت اون کم آورد تو :)

اینجوری می‌شه که دیروز وقتی اولین ارائه‌ی اصول مذاکره رو برای #لیان داشتیم بعد از همه‌ی خستگیای این چند روز وقتی آخر شب رسیدم خونه با همه‌ی سردردی که داشتم پر انرژی‌تر از اول صبحم بودم !

احتمالا خیلی از اونایی که میخوام ازشون تشکر کنم اینجا رو نمی‌شناسن :)) اما دلم میخواد از بیژن و فرزانه و یاسمین و بقیه‌ی اعضای گروه تشکر کنم که این روزا همراه موفقیت هم‌دیگه شدیم و با هم داریم به اسم #پرانا اعتبار میدیم :)


---------------------

پ.ن.1: #تدریس_مهارت‌های_ارتباطی #تدریس_مهارت‌های_مذاکره #پرانا #لیان

پ.ن.2: پرانا واژه ای سانسکریت به معنای نیروی حیاتی است که وجود این انرژی حیات‌بخش نامرئی عامل سلامتی و زندگی در کره خاکی می‌باشد.

غر غر غر ...

غر دارم :|

زیادم دارم !!

قبل از هر چیز از اینکه وقت ندارم غرامو بزنم شاکیم ...

بعد از اینکه کسی رو ندارم که حضور فیزیکی داشته باشه و محرم باشه و انقدری برام باشه که پیشش احساس آرامش کنم و خودش کوه مشکل نباشه تا بتونم با خیال راحت براش غر بزنم :|

بعد ..........


نگرانم .

نگرانم که اصلا آیا میتونم ؟

تا چقدر میتونم این فشار رو تحمل کنم ؟ :"

تا کی میتونم با این بی آدمی کنار بیام ؟

چقدر میتونم ENFJ خودم رو زندگی نکنم و تصمیم های منطقی بگیرم ؟؟

تا کی مجبورم خودم رو آگاهانه سانسور کنم ؟؟ چقدر از این مدت زمانی که مجبورم رو میتونم ؟!


یه دوستی میگفت "اینکه بکنی و نبینه خیلی سخته ..." واقعا خیلی سخته ! :|


----------------------------------

پ.ن.1: صرفا غر زدم ... همین !

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...

بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..

شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

 

ولی ... ولی اگه نگی هم که نمیشه ! :| توی دلت باد میکنن .. اذیت میشی :( یه راهش اینیه که من انتخاب کردم :) که اینجا بزنی حرفتو ...

روز خوب، روز بد ...

یه روزایی تو زندگی یهو چشم باز میکنی و میبینی که اول صبح که پاشدی حالت خوب نبوده، تا آخر شب نتونستی هیچ کاری بکنی ... :|

دو تا راه براش وجود داره ...

اولی که حتما باید بگنجونی تو برنامه‌های بلند مدتت تا بتونی ناملایمات زندگی رو تحمل کنی (یا به اصطلاح ما کامپیوتریا fault tolerant plan داشته باشی) اینه که توی برنامه‌های بلند مدتت یه سری روز خالی در نظر بگیری که روز خاصی هم نیستند ! ینی مثل دیروز و پریروز من که استراحت نوشته شده بود توی تقویم نیست !! مثلا ماهی دو روز سهمیه داری که ناراحت باشی و کرکره رو بکشی پایین ! یه همچین چیزی ...

دومیش که پیشنهاد میکنم اینه که مقاومت کنی ... البته این به شرطیه که زود متوجه لنگیدن داستان بشی و از همونجا فرمونو بگیری دست خودت و از auto pilot در بیاری مغزتو :) که البته سخخخخته ! :| اگه مثل امروز که من الآن ساعت 6.5ه متوجه بشی، همون بهتر که بذاری یکی از اون دوتا سهمیه‌های blankت بپره ! :"

تغییرات

دو روز گذشته رو به خودم استراحت مطلق داده بودم! :)

بعد از اون شمالی که رفتیم و غیره، دیگه استراحت منطقی نداشتم!! این درحالیست که تا قبل از این همیشه انقدر وقت تلف شده داشتم که احساس نیازی به استراحت برنامه ریزی شده و منطقی نداشتم :دی
منظورم از استراحت منطقی اینه که انقدر خسته شده باشی که "استراحت کردن" برات معنی پیدا کنه :))

البته الآن که فکرشو میکنم یه تولدی گرفتیم برای یه عزیزی ... اون رو میشه اسم استراحت نصفه روزه روش گذاشت ... البته قطعا استراحت مطلق نبود چون کلی planning و غیره داشت برام :"

این دو روز خیلی خوب بود :) بعد از مدت‌ها فیلم دیدم :))) "هیچ کاری" کردم !! و خوابیدممممم :)))
آماده شدم برای 5 هفته‌ی پرکار دیگه ..


کارهای پیش رو در آینده‌ی نزدیک:
  • تکلیف کامپابلر
  • کوئیز MIR
  • خوندن مقاله برای پروژه کارشناسی
  • استارت زدن مطالعه برای کنکور الگوریتم ارشد و روانشناسی کارشناسی !
  • گوش دادن به voiceهای دکتر شیری
  • خوندن کتاب MBTI
  • جلسه شورا با دکتر صامتی
  • زدن ایمیل به عرش و ویراتک

صدرای جدیدی در راه است ..

مغزها را باید شست ... باید فکر کرد !

خوبه بعضی وقتا یذره فکر کنیم ...

هممون دم از امام حسین و عزا داری و خیلی غیره‌های دیگه میزنیم ..
اما چند نفر پیدا میشن که بتونن واقعا ادعا کنن که حداقل دارن سعیشونو میکنن ادای امام حسین که نه! ادای هفتاد و یک‌مین یار امام حسین رو در بیارن ؟؟ چند نفر هستن که بتونن ادعا کنن پای حرفشون و اعتقاد خودشون (هرچی که باشه) تا پای جونشون وای میستن ؟؟ چند نفر میتونن پاشن و با قدرت جلوی ظلم (حتی ظلمی که توی دانشگاه به سنواتی‌ها داره اعمال میشه !) قد علم کنن ؟!
چند نفرمون میتونیم بدون ترس تو دعاهامون از خدا بخوایم که "کاش منم زمان امام حسینم می‌زیستم تا بتونم کمکی هرچند کم برای ایشون و زن و بچه‌های بی‌گناه بشم" ؟!

به جز شام برا چه دلیلی عزاداری‌ها رو شرکت میکنیم ؟؟

----------------------------
پ.ن.1: #کمی_فکر_کنیم ...

تو-دو لیست

  • فردا باید کتاب اثر مرکب رو برای اعضای گروه ارائه بدم ...
  • شنبه باید پیپری که برای پروژه کارشناسیم قرار بوده بخونم رو ارائه بدم (هنوز نخوندمش :| :-استرس)


یک‌شنبه به بعد رو نمیدونم .... اما کلی کار عقب افتاده هم دارم :|

  • سنتورم رو 1هفته‌س که نزدم
  • یه سری فایل صوتی هست که باید گوش کنم
  • 3تا پیپر دیگه هست که باید بخونم :|
  • کتااااااب !!!
  • کنکورم که شده قوز بالا قوز :|

اثر مرکب ..

اینو توی اینستاگرامم شیر کرده بودم، حس کردم جاش اینجا خالیه :" و شد آنچه شد :دی



"

فکر میکنم همه شنیده باشیم که میگن "تا وقتی اهدافت رو روی کاغذ ننویسی و هر روز مرورشون نکنی، برات در حد آرزو می‌مونن" ... یا حتی عجیب‌تر از اون؛ همه می‌دونیم که مثلا "اگه می‌خوام اپلای کنم باید تافل بدم، برای تافل باید تا خود روز آزمونش از لحظه لحظه هام استفاده کنم و ..."

اما در همین لحظه چند نفر هستن که اهدافشون رو روی تخته‌ی اتاقشون نوشته باشن؟ یا حتی عجیب‌تر! دوستایی که میخواین اپلای کنین! اینجا چیکار می‌کنین؟!

به شخصه اعتقاد دارم مهمترین مسئله‌ای که باعث می‌شه خیلی از ما از موفقیت مورد نظرمون باز بمونیم، بلد نبودن نکات موفقیت نیست! بلکه مهم‌ترین مسئله اینه که بلد نیستیم از نکاتی که بارها شنیدیم استفاده کنیم !
کتاب "اثر مرکب" به قلم "دارن هاردی" دقیقا همین قطعه‌ی گمشده‌ی پازل رو بهمون می‌ده و با مثال‌ها و مطالبی که ممکنه زیاد شنیده باشیم، با رویکردی عملی به من یاد داد "چطور میتونم ۲سال دیگه شاهد یه صدرای موفق باشم" .
امیدوارم به زودی نتیجه‌ی خوندن این کتاب رو توی زندگی حداقل یکی از شما عزیزان هم شاهد باشم :)

"

------------------------------
پ.ن.1: پروفایل اینستاگرام من: @sadra_moradian
پ.ن.2: اگه هنوزم فقط فکر میکنین که "کتاب خوبیه" و نخریدینش، به نظرم منتظر موفقیت نباشید! یا اینکه تا دیر نشده بخرید و استفاده کنید از این کتاب :)
پ.ن.3: کتاب "اثر مرکب" به قلم "دارن هاردی" ..
پ.ن.4: لطفا لطفا لطفا هر فصل از این کتاب رو تا وقتی تماما کارهایی که ازتون خواسته رو انجام ندادید تموم شده فرضش نکنید و سراغ فصل بعد نرید ! :)

شوالیه‌ی بزرگ ... (شهرام ناظری)

یاوَران مَسِم (من مستم دوستان)

مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم (من مست مخمور باده ازلی هستم)

لطفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم (لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)

 

شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)

خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم (از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)

 

یاوَران مَسِم (من مستم دوستان)

مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم (من مست مخمور باده ازلی هستم)

لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم (لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)

 

*************

 

یاوَران مَسِم...

 

فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن (ساقی گفت از مینای من بنوش )

سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی (ساغر جام لبریز را پیاپی بده)

پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام (پیاپی پر کرد و پیاپی نوشیدم)

تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا (تا چشم دل دوری دوست را احساس کرد)

شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)

خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم (از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)

 

**************

 

یاوَران مَسِم...

 

اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)

حَلقه ی بَندَگی عِشق نَه کِی وَ گوش (و حلقه بندگی عشق را به گوش نکند)

مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)

نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار (نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)


-----------------------

پ.ن.1: نمیفهمم چی میگه ولی مســـــــــت می‌شم :|

شاهد از غیب رسید

http://busymind.blog.ir/post/80


-----------------------------

پ.ن.1: من تنها کسی نیستم که این کتاب روی زندگی و تصمیماتش اثر گذاشته :)

پ.ن.2: اثر مرکب از دارن هاردی

پ.ن.3: لطفا لطفا لطفا هر فصل از این کتاب رو تا وقتی تماما کارهایی که ازتون خواسته رو انجام ندادید تموم شده فرضش نکنید و سراغ فصل بعد نرید ! :)

پست سپاس‌گزاری #آخر

متاسفانه به بعضی دلایل امنیتی(!) ادامه‌ی این پست‌ها تو دفترچه نوشته خواهند شد ...

پست سپاس‌گزاری #3

خدا، پدر، برنا، صدرا، شکم(!! :دی) صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...


ازتون ممنونم


که هستی تا من بتونم بدون دغدغه مسیرم رو طی کنم و بتونم هر لحظه بگم که "تهش رو میسپرم به خودت :" :)" ...

که سخت‌گیری‌هات بودن که صدرایی که الآن هست رو ساخته :"

که کسی رو دارم که بتونم روش حساب کنم ...

که از سپاسگزاری خجالت نمی‌کشی!

که با اینکه ورزش نمیکنم چاق نمیشی :دی

که اسمت باعث می‌شه آدمو حتی بیشتر از خودش قبول داشته باشن !!

که صدرا داره عوض می‌شه ..


---------------------------

پ.ن.1: 3ومین پست از پروژه‌ی 1ماهه (30پست) ..

پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)

پست سپاس‌گزاری #2

خدا، مادر، بیژن، صدرا، قلب صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...


ازتون ممنونم


که حتی وقتی حواسم به حضورت نبود رهام نکردی و منو به اینجایی که ایستادم رسوندی ...

که هیچوقت عشقی که بهم دادی رو نمیتونم جبران کنم 3>

که راه منو بهم نشون دادی :)

که نمیترسی از رفتن توی مسیرهای ناشناخته!

که معنی عشق رو میفهمی ... :)

که با سخت‌گیری‌های اساتیدت دهنمونو سرویس کردی اما مرد بار اومدیم ...

که انتخاب کادوی تولد امسال همه‌ی دوستانم رو برام آسون کردی :) (پ.ن.3)


---------------------------

پ.ن.1: دومین پست از پروژه‌ی 1ماهه(30پست) ..

پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)

پ.ن.3: کتاب رو کادو می‌دم ... به همه‌ی کسایی که دارن این پست رو می‌خونن هم پیشنهاد می‌کنم این کتاب رو! البته خوندن تنها رو پیشنهاد نمیکنم!! عمل کنید بهش.

پست سپاس‌گزاری #1

خدا، پدر، فرزانه، صدرا، چشم صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...


ازتون ممنونم


که منو تو لحظه لحظه ی زندگیم هدایت و همراهی کردی ..

که راهنمایی‌هات همیشه صادقانه (هرچند تند) بودن ...

که معنی خیلی چیزها رو به من فهموندی که تا حالا (و شاید تا آخر عمر) تجربشون نکرده بودم ...

که به تصمیم‌هایی که می‌گیری (هرچقدر هم که سخت باشن) عمل می‌کنی ...

که دیدی اون چیزی رو که باید می‌دیدی :)

که "او"ی صدرا رو توی خودت جا دادی ...

که راه رسیدن بهش رو داری به من یاد می‌دی !


---------------------------

پ.ن.1: این اولین پست از یه پروژه‌ی 1ماهه‌ست ..

پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)