آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

دو کلام حرف حساب!

هر انسانی در دریایی از امکانات متولد میشه و ناچار از انتخاب کردنه و با امکاناتی که انتخاب میکنه وجود خودش رو می‌سازه
هر امکانی به محض اینکه انتخاب میشه متعلق به گذشته میشه؛ بنابراین گذشته ما انتخابهای قبلی ماست
هر انتخابی ما رو وارد وادی امکانات جدیدی میکنه..  امکاناتی که هنوز انتخاب نکردیم آینده مارو میسازن. بسته به اینکه کدوم رو انتخاب کنیم آینده خاصی رو برای خودمون رقم می‌زنیم
می‌بینی تقدیر و سرنوشت تمامش دست خودمونه؟

--------------------------
پ.ن.1: مرسی! :)
پ.ن.2: کامنتی به این پست..

another level-up begins

وقتی یه بخش از زندگی تموم میشه، انگار باید همه‌ی خاطراتش هم باهاش تموم بشه...

حالا این گزاره به اندازه‌ای که تموم شدن اون بخشه مهم باشه درست‌تر به نظر میرسه!


وقتی بخوای از خونه و خونواده مستقل شی، گوشی‌ای که پدر برات خریده رو باید دزد بزنه تا نابودگر کامل کارش باهات تموم شه (تموم شده واقعا؟! یا بازم میخواد کاریم کنه؟!!) و تو باید همه‌ی این فشارها و دردسرها (همون نگهبانان آستان) رو از سر بگذرونی تا بهت اجازه داده بشه که با آفرینش‌گر دست بدی!

آره! گوشیمو دزدیدن و کلی چیز دیگه از جنس دغدغه و فکر و ضعف و غیره که حال گفتنشو ندارم..


دیشب یه دوستی بهم می‌گفت «شرایطت سخته صدرا، ولی دلم روشنه که روزای خوبی رو می‌بینی».. درست می‌گفت! البته با این کامنت که شرایط سخت نیست! افتضاحه!! و "روزای خوب" رو دوست ندارم! می‌دونم قراره روزایی رو ببینم که از به‌ترین چیزی که تصورشم بتونم بکنم بهتر باشه! :)


دیشب بعد صحبت‌هام با اون دوست عزیز برای خودم نوشتم:

«میدونی چیه؟ زندگی، خوب یا بد، میگذره! و این اتفاق خوبیه :)

چیزایی که الآن توی زندگیم دارم تعدادشون کمه، ولی کیفیتشون به قدری زیاده که روم نمیشه شکر گزارشون نباشم 3>

دوستای خوب، خونواده‌ی پشتیبان، خانواده‌ی ژرفم، شخصیت و جهان‌بینی خودم (تعریف از خوده؟ دوست دارم که تعریف کنم :دی)، فرصت زندگی کردن! :))»


شب و روزگارتون خوش :)

شیوه‌ی چوپان

یه کتاب خوندم تو زمینه‌ی مدیریت منابع انسانی، ایده‌ش قشنگه ولی طرز بیانش خیلی بده :)))

میگه یه مدیر خوب تفاوت زیادی با یه چوپون خوب نداره! ولی حرفایی که درمورد چوپون‌های خوب میزنه حرفای قشنگین و واقعا توی سازمان خوبه که رعایت بشن :)

الآن می‌خوام خلاصه‌ای ازش رو اینجا بذارم، باشد که استفاده کنیم...


  • وضعیت کارمندانت رو مثل وضعیت کار پیگیری کن..
  • هر لحظه فقط با یک نفر در تماس باش، بذار بفهمن که برات با ارزش هستن.
  • گوش‌ها و چشم‌هات رو باز کن و همیشه حواست به حواشی زندگی کارکنانت هم باشه...
  • خلقیات و رفتارهای خاص هر کارمندت رو بشناس (نقاط قوت و ضعف، علایق، نگرش، شخصیت و تجربیاتش)..
  • توی جذب نیرو سخت گیر باش، نذار هر کسی وارد بخشت بشه ولی راحت هم اخراج نکن...
  • به کارمندانت کمک کن تا آنها هم با تو آشنا شوند (برای آنها گشوده باش)
  • با داشتن و نشان دادن راستی و شفقت، کاری کن تا به تو اعتماد کنند..
  • استانداردهای اجرایی بالایی وضع کن و مستمر و بدون خستگی برای اجرای آنها بکوش و ارزشها و ماموریتتان را به همه یادآوری کن..
  • برای افرادت هدف تایین کن و به آنها بگو کجا بهترین عملکرد را دارند.
  • رهبری عالی به معنی داشتن روابط نزدیک است....
  • محل کارت را ایمن بساز، افرادت را مطلع نگه دار، با تمام مشاغل با اهمیت برخورد کن و ستیزه جویان ذاتی را از گروهت خارج کن..
  • جلوی چشم بمان تا افرادت احساس امنیت و محافظت کنند..
  • بدان به کجا میروی! جلو برو و افرادت را هدایت کن و برای این کار از ترغیب بیشتر از تهدید استفاده کن..
  • به افرادت آزادی عمل بده، اما مطمئن شو که آنها می‌دانند مرزها کجا هستند... حصار را با افسار اشتباه نگیر!
  • به افرادت یادآوری کن که اشتباهشان مرگبار نیست... اگر به دردسر افتادند شخصا آنها را از مخمصه نجات بده..
  • در وسط میدان بایست و از کارمندت محافظت کن..
  • اگر نیاز شد از تادیب کردن بعنوان فرصتی برای آموزش استفاده کن..
  • به طور مرتب پیشرفت افرادت را جویا باش...
  • بدان! رهبری عالی یک شیوه‌ی زندگیست، نه یک تکنیک... هر روز باید تصمیم بگیری که چه کسی باید هزینه‌ی رهبری تو را پرداخت کند؟ تو یا افرادت؟؟
  • و مهم‌تر از همه! قلبت باید برای افرادت بتپد.....

--------------------------------
پ.ن.1: خیلی خلاصه شد..!
پ.ن.2: کتاب «شیوه‌ی چوپان»، نوشته‌ی "ویلیام پنتاک" و "کوین لمن"، نشر "آواژ"

جمع‌بندی دی

پر از اتفاق :)
  • شروع آموزش دادن ACT به یه دوست عزیز
  • دیدن American Got Talent :))
  • دیدن دوستان به تعداد زیاد :)
  • سینما و تئاتر! :)
  • تدریس دوباره ی MBTI :)
  • گوشی جدید :دی
  • تموم شدن دوره ی نابودگر ژرف و شروع شدن دوره ی آفرینش گر :)
  • روی غلطک انداختن کارهای انصرافم از شریف!
  • اردوی ژرف - غار بورنیک - کلللی تجربه و ایده و فکر....
  • تموم شدن دوره ی المپیاد (مرحله 1) امسال :)
  • بستنی ژلاتو :))))
  • اولین جلسه ی پرشیا خودرو :)

قهرمان

من

قهرمانم!

نه از آن قهرمان‌های هالیوودی که شکست نمیخورند!


از آن قهرمان‌های واقعی که شکست‌های زیادی در رزومه‌شان دارند،

اما

بلدند که پس از هر شکست،

بلند شوند

خودشان را بتکانند

حتی اگر دردی دارند گریه کنند

و بعد

بعد به راهشان ادامه دهند...


از آن قهرمان‌های واقعی‌ای که شاید چند روز در ماه وقتشان را تلف کنند

حتی چند روز در هفته!!!

اما همیشه در مسیر ارزش‌های شخصیشان

پیش می‌روند...

همیشه نیم نگاهی به بهبود اوضاع هر دو جهان (درون و بیرون) دارند....


آری!

من قهرمانم...

نه از آن قهرمان‌های رشته‌های ورزشی

و نه از آن قهرمان‌های هنری

و نه از جنس هیچ‌کدام قهرمانان شناخته شده!!


من قهرمان زندگی خودم هستم :)

تحلیل ژرفی فیلم «بودای کوچک»

اگه فیلمو ندیدین، حتما ببینین..

مستقل از اون این تکه‌های حرف وحید رو از دست ندین :)


زندگی مثل دوچرخه‌سواری میمونه.. توازن دائمی نداره! هر لحظه داری توازن خودتو پیدا می‌کنی.... پویایی پیوسته :)

مراقبه یعنی به درون نگاه کنی و بفهمی همه چیز ناپایداره... بفهمی که "من" هیچی نیستم و در عین حال همه چیز هستم! ذهن آگاهی :)

بودا شدن به سادگی یعنی اینکه «رنجی به رنج‌های طبیعی که وجود دارن اضافه نکنی»... منظور رنجیه که ذهن انسان ذاتا تولیدش میکنه! "کنترل"

آخرین مرحله‌ی بودا فهمیدن اینه که «چیزی که جدایی می‌سازه "ایگو" یا "من" ه»... اگه "من"ی نباشه همه چیز یک‌پارچه‌ست!

وقتی بودا شدی، نمی‌خوای کسی رو کمک کنی! فقط با "بودنت" به اونا یاد میدی قضیه چیه! رها کردن ایگو :)

فرزانه از کمک کردن به مردم دست کشیده است! و به راستی هم‌اوست که کمک دیگران است..

این نیز بگذرد :)

بذار آب ساکن بشه تا بتونی توش حقیقت رو ببینی... حقیقت رو آنطور که هست ملاقات کن!

گوش کردن مرحله‌ی اول و آخر "شفقت"ه..

خودش می‌نویسه....

از وقتی با تو آشنا شدم که هیچ!

حتا از وقتی از تو جدا شدم هم

هییچ فکر نمیکردم اگر روزی با تو و دختر دیگری صحبت کنم

از دلتنگیم برای تو، با او بگویم...

 

از مدتها پیش،

آنقدر پیش که حتی متولد نشده بودم،

هییچ فکر نمیکردم که با رفتن دختری شهرستانی، احساس تنهایی کنم...

احساس دلتنگی‌ای که قرار بود تا همیشه مختص تو باشد.....

 

هنوز هم باور دارم عشق نمی‌میرد!

اما باید قبول کنم که انسان می‌تواند عاشق چیزهای زیادی بشود......

خلاصه‌ای از «منِ بهتر»

داشتم saved message های تلگراممو مرتب می‌کردم و چیزایی که الکی ذخیره کرده بودمو پاک می‌کردم که رسیدم به فروردین امسال! کلاس «منِ بهتر» دکتر شیری...

بعد از کلاس، شیری تو گروه تلگرام گفت که هرکدوم یه جمله‌ای که براتون خیلی تاثیرگذار بود رو از کلاس بنویسین..

این جمله‌های زیر تعدادی از اون اتفاقاست :)


  • درنگ مقدس.. هرچی که میشه، یه لحظه درنگ کن! "واکنش" نشون نده! "کنش‌گر" باش....
  • این رو «ببین» که یه دست دیگه غیر از تو هم «هست» که داره داستان رو می‌نویسه، ولی یادت نره که نیم‌نگاهی هم به دست تو داره...
  • بالغانه مسئولیت افکار و اعمالت رو بعهده بگیر.. نیاز روانی خودت رو به‌طور سالم و درست اعلام کن.
  • اگر ما اهل این باشیم که بگیم خدایا من اندازه فهمم متعهدم و ازت ممنونم چقدر خوبه! :)
  • سایه جنبه‌ی نادیده‌ی زندگى ماست.. انکارش که بکنى تسخیرت مى‌کنه! اما وقتی با سایه و تله‌هات مواجه میشى و انکارشون نمى‌کنى، هدیه‌شون رو بهت میدن!
  • وقتی چیزی از کسی می‌شنوی، تفسیری که تو ذهنت می‌کنی، اگه آگاه نباشی بهش، میفته دست تله‌هات! برای همینه که معمولا اشتباه برداشت می‌کنی و ممکنه ناراحت بشی و ... تریبون درون خودت رو از دست تله‌هات بگیر و برای شفای اونا انضباط و تعهد داشته باش.
  • ما یکتا بدنیا مى‌آییم و یکتا زیست می‌کنیم.. ما فردیت خودمون رو داریم! فقط شانس این رو داریم که در کنار یک نفر دیگه، یه وجه اشتراکمون رو رشد بدیم :) سفر زندگى ما و همسرمون واقعا جداست! فقط یاد می‌گیریم احترام بگذاریم به هم.... با باور مرکزى درست! این باعث میشه به روابطمون کمک کنیم
  • واکنش، رفتار و کاری انجام بده که در راستای هدفت، موثر و کارآمد باشه.. در غیر این صورت انجامش نده!
  • دهندگی بقیه رو فلج نکن، مراقب گیرندگی خودت هم باش.
  • گذشته، نگذشته... روان، زمان نداره... ممکنه تو 3 سالگی یه اتفاقی برات افتاده باشه، الآن 33 سالته ولی هنوز زخمش برات تازه و دردناکه...
  • در زمین دیگران خانه مکن / کار خود کن، کار بیگانه مکن
  • ازدرون احساس ارزشمندى می‌کنی؟ می‌دونی که برای احساس ارزشمندی نیازی به شخص خارجی نداری؟
  • دو کلمه عصاره تمام اسکیما تراپی است: تحمل جفای خلق و شفقت بر خلق
  • تمام رشدهایی که محصول جبرانِ افراطیِ تله هستن، رشد کاذب و پوشالی محسوب میشن.
  • موضوعات زندگى رو یا حلشون کن یا هضمشون کن
  • صداقت بى‌رحمانه باخودت داشته باش
  • صنعت مد روی تله‌ی بی‌ارزشیه، بهت ثابت می‌کنه که زشتی‌، بعد میگه فلان چیز قشنگت میکنه و...
  • مثل یه ساختمون، تیکه تیکه فردیتت ساخته میشه، ته زندگی آدم میبینه این آجر شکسته چقدر میاد به بنایی که ساختم :)
  • دیدن تاثیر به جای تقصیر در روابط و رویدادهای زندگی
  • عوامل ایجادکننده‌ی تله‌هات دست خودت نبوده، درست! اما عوامل تداوم‌بخش که دست خودته! :) عنان زندگیت رو دست بگیر..
  • در دو چشم من نشین / ای آنکه از من من تری
  • تمام کمال‌طلب‌های منفی چندتا ویژگی زیر رو دارن:
    • کارها و رویاهای شروع نکرده
    • مجردی‌های طولانی
    • اهمال‌کاری
    • لذت نبردن از چیزهای بسیار