آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

این خانه بی‌هراس شبی را سحر نکرد

با ما شبی نبود که در خون سفر نکرد

این خانه بی‌هراس، شبی را سحر نکرد

صد در زدیم در پی یک شعله، ای دریغ!

یک دست، یک چراغ ز یک خانه بر نکرد

با آسمان هر آن‌چه دم از العطش زدیم

ابرِ کرامتش، مژه‌ای نیز تر نکرد

تنها به قدر روزنه‌ای بود همتش

مهتاب نیز کاری از این بیش‌تر نکرد

مثل همیشه فاجعه، ناگاه در رسید

آوار هیچ وقت کسی را خبر نکرد

این بار رفت رستم و اسفندیار ماند

سیمرغ نیز مکر و فسونش اثر نکرد

و آن تیر گز –به ترکش‌مان آخرین امید–

این بار اثر به دیده‌ی آن خیره‌سر نکرد

دانسته بس پدر دل فرزند بر درید

کاری که هیچ تهمتنی با پسر نکرد

شد تشت پر ز خون سیاووش‌ها ولی

یک تن به پای مردی اینان خطر نکرد

چون موریانه بیشه‌ی ما را ز ریشه خورد

کاری که کرد تفرقه با ما، تبر نکرد


حسین منزوی

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی