آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در باب فشارهای جمعی این روزها...

پیش‌نوشت: لطفا چند دقیقه وقت بگذارید و بخوانید...

-------------------------

 

این روزها

با هر کسی که حرف می‌زنی

یا بلاگ هر کسی روکه می‌خونی

یا ....

دغدغه‌های مشترک‌تری رو به نسبت هر زمان از تاریخ (تاریخی که من یاد دارم) به گوش و چشمت می‌خوره..

 

این روزها

همه‌ی آدما به نحوی از خستگی مِن باب تلاش برای زنده موندن و فرار از کرونا حرف می‌زنن

اینکه "دلتنگ سینما رفتن هستم"، یا "دلم مهمونی و رها بودن می‌خواد" یا حتی مستقیم‌ترش: "دوست دارم مثل قدیم با خیال راحت بغلت کنم"

آیا همه‌ی اینا ریشه‌ی مشترکی ندارن؟

 

فشار روانی، نه شاخ داره نه دم! فشار روانی رو دقیقا از همین دل‌تنگی‌های ساده، همین خستگی‌های ساده و همین کلافگی‌ها و نشستن و کاری نکردن‌های ساده میشه سراغ گرفت....

معمولا آدمی، تحت فشار روانی نمی‌تونه زندگی ایده‌آل یا حتی عادی‌ای که از خودش سراغ داره رو داشته باشه... مگه با تلاشی بیشتر به نسبت حجم فشاری که روشه..

 

توی رویکردهای مختلف روان‌شناسی، راه‌های مقابله‌ای متفاوتی برای روبرو شدن با فشارهای روانی -از هر جنسی- وجود داره، ولی همه‌ی اون راه‌ها توی چندتا چیز مشترکن:

اول از همه اینکه گفته میشه نوع نگاهت رو به داستان عوض کن... این حتی توی کوچینگ (coaching) هم وجود داره که «سوالت رو عوض کن تا زندگیت رو عوض کنی»!

دوم اینکه روی مفهوم تاب‌آوری و بزرگ کردن ظرف وجودی صحبت میشه... که وجودت رو انقدر رشد بدی تا دنیا نیاز به طوفان‌های بیش‌تری برای تکون دادنت داشته باشه...

و سوم: میگن شرایط جدید نیاز به رویه‌های جدیدی داره... یعنی تو نمی‌تونی انتظار داشته باشی با سبک زندگی قدیمیت، بتونی توی شرایط جدید دنیا دوام بیاری...

 

درمورد هرکدوم این موارد (و موارد بسیار زیاد دیگه) میشه روزها بحث کرد

اما من الآن می‌خوام درمورد سوم کمی افاضه کنم :))

دیدیم که دانشگاه‌ها و مدارس غیرحضوری و اصطلاحا مجازی شدن.. همین‌طور بسیاری از کارها (مشاغل) مثل همین مشاوره و کوچینگ که من انجام میدم... این خودش به نوعی تغییر در سبک زندگیه و وای به حال کسی که توان تغییر رو نداشته باشه!

اما به گمان من مسئله‌ی مهم‌تر از داشتن یا نداشتن توان تغییر، اینه که هممون به میزانی -هرچند اندک- از تغییر واهمه داریم! حالا این یعنی چی؟

اکثر ما، تا جایی که فقط به خودمون مربوط نمیشه و قضیه‌ای جمعی حاکمه، حاضریم تغییر کنیم که این نمونه رو توی مجازی شدن دانشگاه‌ها و مدارس به وضوح میشه دید...

اما وقتی مسئله فقط مال خودمونه چی؟ وقتایی که قبلا میرفتیم -مثلا- باشگاه انقلاب و می‌دویدیم چی؟ آیا جایگزینی براش توی این 4 ماه پیدا کردیم؟ مثال‌های خیلی زیاد دیگه‌ای هم میشه در توضیح این قضیه گفت که می‌سپرمشون به خودتون :)

 

ما می‌تونیم روابطمون رو تا جای ممکن غیرحضوری‌تر کنیم، بحث معنویمون -فارغ از دین و آئینی که داریم- رو فردی‌تر کنیم و ...

ولی باید حتما براش وقت بذاریم و بهش فکر کنیم و راه خلاقانه و جدیدی برای رسیدن به نیازهامون پیدا کنیم تا قبل از اینکه خیلی دیر بشه!

ما نیاز داریم تا برای تفریحات قدیمی‌مون جایگزین پیدا کنیم. برای ارتباطاتمون روش جدید پیدا کنیم تا پویا نگهشون داریم. برای کارمون و .....

 

دنیایی که توش زندگی می‌کنیم شاید بی‌رحم باشه، ولی ما می‌تونیم با آگاه شدن هرچه بیش‌ترمون باهاش کنار بیایم و هر روز راه جدیدی برای زندگی کردن پیدا کنیم :)

یکی از این راه‌ها غر زدنه! آره! :)) واقعا بعضی وقتا آدم نیاز داره تا کسی باشه تا براش غر بزنه و ظرفش رو خالی کنه تا آمادگیشو برای ادامه‌ی زندگی حفظ کنه... این غر زدن می‌تونه با یه دوست یا حتی یه مشاور مطمئن و کار درست باشه.

یکی دیگه‌ش سفر رفتنه... البته نه به روشی که معمولا میریم! یه زمان نسبتا خلوت‌تر رو انتخاب می‌کنی و با یه جمع کوچیک‌تر میری و سعی می‌کنی تا جای ممکن از خونه، ویلا یا جایی که توشی بیرون نری... مثلا اگه میری شمال، این دفعه به جای دریا (که همه میرن)، برو جنگل! نوع جدیدی از تفریح و لذت بردن از زندگیمون رو کشف کنیم :)

یا میشه مراقبه کرد! تا حالا کردین؟

حتی!

حتی میشه توی همین شرایط مزخرف رابطه‌ای جدید -از هر نوعش- استارت زد! :)

 

در مجموع، میشه سهراب گوش داد که میگه

چشم‌ها را باید شست

جور دیگر باید دید....

 

---------------------

پ.ن.1: باشد که زیر این فشارها و فشارهای فردی‌ترمون کم نیاریم تا بتونیم روزی که دنیا روی خوش‌تری از خودش رو بهمون نشون داد، به خودمون افتخار کنیم :)

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۶)

نه عالی بود و ممنونم .

چجوری میتونیم برای مشاوره وبلاگی وقت بگیریم ؟

 

پاسخ:
خواهش میکنم :)
توی تلگرام بهم پیام بدین لطفا @MrSadRa
جلسه‌ی اول توی همون فضا خواهد بود. برای جلسات بعدی همونجا تصمیم می‌گیریم...

متوجه نشدم

مثلا من نوعی الان چه مشکلی داشته باشم میتونم از شما مشاوره بگیرم؟

پاسخ:
آها!
والا شما از مسائل تیپیکال روان‌شناسی مثل رابطه (مسئله‌هایی که توی هر نوع رابطه ممکنه به وجود بیاد)، شکست عاطفی و افسردگی در نظر بگیر تا حتی اختلال‌های رسمی مثل اختلال شخصیت مرزی، نمایشی، اختلال‌های اضطرابی، وسواس، دو قطبی و ....
نارضایتی‌های عمومی، بی‌حوصلگی و بی انگیزگی، فشار زیاد محیط کار یا زندگی و .... هم می‌تونن دلیل خوبی برای مراجعه به مشاور باشن که من این روزا بیشتر فضای کاریم منحصر به این حیطه میشه :)
کلا هر موردی که باعث کم شدن رضایت شما از زندگیت میشه رو می‌تونی با مشاور درمیون بذاری و امید داشته باشی راهی برای حل یا هضم مسائلت پیدا کنی..

اگر هنوز هم ابهامی توی جوابم وجود داره لطفا مطرح کنین :)
  • جـودی خآنوم :)
  • این فشاره لازم بود بنظرم...

    لازم بود برای داشته هایی که داشتیم وداریم و... شاید گهگاهی

    اونم خیلی کم به چشم اومدن دلتنگ بشیم ...

    و موافق جایگزین کردن چیزهای جدید به جای قدیمی

    برای همه چیز نیستم...

    (مخصوصا که امروز بیشتر از دیروز دچار سندروم نوستالژیت شدم )

     

    پاسخ:
    من هم به هیچ وجه موافق جایگزینی همه چیز نیستم! خیلی چیزها قابل جایگزینی نیستن واقعا...
    ولی بد نیست بدون مقاومتی که توی متن بهش اشاره کردم، به جایگزینی فکر کنیم، اگر شد و مناسب بود (نیازهامون پاسخ داده شدند) چرا که نه :)
    مرسی بابت نظرتون :)

    چه مشاوره ای میدید؟

    پاسخ:
    مشاوره فردی دیگه... تقریبا از هر نوعش :)
    اگر موضوع خاصی باشه که تخصصش رو نداشته باشم معمولا ارجاع میدم به افراد متخصصی که می‌شناسم..

    البته واسه ما درون گرا ها بد نشد :))

    درسته بعضی وقتا کم میارم ولی یکی دو تا قدم مثبت برداشتم که اگه شرایط اینجور نمیشد شاید اینکارو نمیکردم !

    پاسخ:
    درسته :)
    هر شرایطی برای هر کسی میزانی از تهدید/فرصت رو فراهم میکنه :)

    بنظرم ابن مقاومتون در مقابل تغییر کردن بیشترش برمیگرده سر اینکه شرایط دقیقن خلاف میل ما عوض شده و این تغییری ک ما قراره تو لایف استایلامون بدیم احساس میکنم محدود تر میکنه زندگیمونو و از اون جایی ک ما آدما از محدودیت فراری هستیم داریم از سر لج هم که شده ( حتا با زندگی و سلامتی خودمون!) همچنان حاضر ب عوض کردن ی سری چیزا نیستیم

    پاسخ:
    ولی چاره چیه؟ :)
    بهتر نیست انرژیمونو سر چیزی که کنترلی روش نداریم هدر ندیم و به جاش به فکر این باشیم که تو این شرایط چیکار میشه کرد؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی