آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سالی که گذشت (تابستان)

کلیت قضیه اینه که بعد از دغدغه‌ی کنکور که انقدر بزرگ بود به چیزای دیگه نمیشد فکر کرد، رابطه‌هام (بخصوص پدر) شدن دغدغه‌های بزرگ اون بازه... (البته بعد از مقدار خوبی استراحت!)

 

تیر 98: 

  • مشاوره با وحید و مذاکره با پدر درمورد برگشتن به خونه
  • دوتا کنسرت فوق العاده (ایهام و کلهر)
  • بدنم لوس شده :)) زیر فشار مجبورم می‌کنه برم زیر سرم!
  • اصفهان و مراقبه‌های به یاد موندنی...
  • چندتا تئاتر خوب (مرد بالشی - چهار دقیقه - همان چهار دقیقه ...)
  • چندتا مهمونی خوب :))))))) (کلا بعد از کنکور ترکوندم تفریح و استراحتو انگار :دی)
  • ورودم به بورس و مصاحبه‌ی تپسل که اوسکولم کرده بودن :|

مرداد 98: 

  • چندتا سفر خوب :)
  • گیاه‌خوار شدنم و مقاومت‌ها و قضاوت‌های دیگران!
  • استارت رسمی مشاوره‌های منابع‌انسانی-طوریم..
  • برگشتن رسمی من به منزل پدری..
  • کافه ری‌را و رستوران‌های درکه و خونه‌ی ثمین با جمع دوستان و ...! :)

شهریور 98:

  • دیدن کیوان بعد از ساال‌ها
  • چندتا تحلیل فیلم خوب تو ژرف..
  • قبولی توی دانشگاه خاتم، رشته‌ی روان‌شناسی عمومی
  • لواسون و دورهمی‌های ژرفی..

 

تابستان امسال به نسبت بهارش دل‌نشین‌تر بود.. البته که این "دل‌نشینیِ بیشتر" فقط بخاطر تقریبا 1 ماه استراحت و تخلیه‌های انرژی‌های مختلف روانیم بوده..

اما در مجموع و بعد از اون ری‌کاوری، باز هم دغدغه‌های کوچیک و بزرگ و سرشلوغی‌های معمول زندگی صدرا سر و کلشون پیدا شد :)

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۲)

  • حانیه رحمانی
  • آخ که چقدر دلم روزای عادی و دغدغه های روزای عادی زندگی رو خواس...

     

     

     

    یا علی...

    پاسخ:
    واقعا!
    خوشحالی‌های کوچیکمون چی شد؟!!...

    هرچند که تو همین روزها و با شرایط جدید هم می‌تونیم خوشحالی‌های کوچیک جدید پیدا کنیم.... اما همیشه دنبال چیزهایی هستیم که نداریمشون (یا از دستشون دادیم!) ....

    اللهم عجل لولیک الفرج

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی