صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی....
- جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۷ ب.ظ
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
سخته
ولی زنده میمونم تا یادتون با من زنده بمونه....
-------------------------------
پ.ن.1: دیروز متوجه شدم که نیلوفر (یکی دیگه از دوستانم) هم توی پرواز بوده با همسرش...............
پ.ن.2: به یاد پونه، آرش و نیلوفر.. 3> -_-
پ.ن.3: معنامو گم کردم.. دنیا هم زمان نمیده تا به مرور برگردم تو ریل زندگیم! لعنت.....
پ.ن.4: روز سخت تو زندگیم کم نداشتم! ولی این روزا بی اغراق جزو سه تا سختترین روزهای زندگیمن
- ۹۸/۱۰/۲۰