آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آتشی در دوردست

در دوردست، آتشی اما نه دودناک

در ساحلِ شکفته‌ی دریای سردِ شب

پرشعله می‌فروزد...


آیا چه اتفاق؟

کاخی‌ست سربلند که می‌سوزد؟

یا خرمنی که مانده ز کینه

در آتشِ نفاق؟


هیچ اتفاق نیست!


در دوردست، آتشی اما نه دودناک

در ساحلِ شکفته‌ی شب شعله می‌زند؛

وین‌جا، کنارِ ما، شبِ هول است

در کامِ خویش گرم

وز قصه باخبر...

 

او را لجاجتی‌ست

که با هرچه پیشِ دست،

روی سیاه را

سازد سیاه‌تر.


آری! در این کنار

هیچ اتفاق نیست:

در دوردست آتشی اما نه دودناک،

وین‌جای دودی از اثرِ یک چراغ نیست!


احمد شاملو؛ ۱۳۳۸

 

----------------------------------

پ.ن.1: خیلی وقت بود اینو می‌خواستم بذارم اینجا...

پ.ن.2: خیلی کارام زیاد شدن! البته این حالت خیلی برام ناآشنا نیست :))

پ.ن.3: شاید یه پست درمورد کارهای هفتگیم بذارم که یه کم ذهنم مرتب بشه....

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی