آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خدا رو شکر....!!

خدا رو شکر فقط یک عبارت یا یک عادتِ بیانی (تکیه کلام) نیست! یک نوع نگاه به دنیاست... یک نوع سبک زندگی!

این عبارت -که فقط یک عبارت نیست- به زبان شعر می‌شود "هرچه پیش آید خوش آید"... یا به بیان حکیم می‌شود "این نیز بگذرد"...

 

می‌توانی به خداحافظی تلخ یک دوست لبخند بزنی؟ اگر می‌توانی یعنی به این حکمت -حکمت شادان زندگی- دست یافتی...

می‌توانی بدون حسرت از گذشته یا ترس از آینده لحظه‌ات را دریابی؟

می‌توانی ACT را در روزمره‌ات زندگی کنی؟

می‌توانی به خدا، دست سرنوشت، ناخودآگاه، کارما، تائو یا هر نام دیگری که برایش درنظر داری اعتماد کنی؟

می‌توانی به ناشناخته‌های پیش رویت چشم بدوزی و با وجود هیبت ترسناکشان به آنها اجازه دهی تا از طریق تو تجربه شوند؟

اگر این‌چنین است، تو حکیمی لوده هستی! :)

اگر چنین است بگذار دستت را بفشارم و به تو تبریک گویم که به یکی از بالاترین درجات معنوی نائل آمده‌ای....

درست مثل آن دختر جوانی که در پیاده روی اربعین به آرامشی لایزال دست می‌آویزد... یا مثل آن مرد جوانی که در سکوتِ مراقبه‌های دوره‌ی ویپاسانا به صلح و یگانگی با جهان می‌رسد....

البته که این آرامش، این صلح و این یگانگی ابدی نیست همان‌طور که ازلی نبوده است! البته که ما انسانیم و ذاتا فراموش‌کار... انسان بودنمان به ما اجازه نمی‌دهد بی‌وقفه در تائو متمرکز بمانیم، اما به میزانی که بیش‌تر در آن باشیم آرامش و زیباییِ درونمان بیش‌تر خواهد شد... :)

 

------------------------------------

پ.ن.1: چند شب پیش، قبل از خاموش کردن لامپ اتاق خوابم، یه نگاه به اتاقم کردم و شعفی بی‌دلیل احساس کردم.... پیش خودم فکر کردم "دارم توی یه سپاس‌گزاری عمیق از کائنات غوطه می‌خورم..." انگار بعد از مدت‌ها اولین بار بود که داشتم اتاقم رو می‌دیدم! :)

پ.ن.2: منم بخاطر نداشتن اینترنت، بخاطر حماقت سران مملکتم و بخاطر خیلی چیزهای دیگه ناراحت و کلافه‌م... اما هرگز اجازه نخواهم داد این کلافگی جلوی لذت بردنم از لحظه لحظه‌ی زندگیمو بگیره! یا باعث بشه خودمو به روی تجربه‌های قشنگ و شاید جدیدی که پیش روم قرار دارن ببندم! با خودم که لج ندارم! :)

پ.ن.3: به علت وقت نداشتن، با تاخیر منتشر شد....

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی