تناقض همیشگی بین کار و درس و زندگی :))
- شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۹ ب.ظ
خب! دانشگاه به صورت جدی و رسمی استارت خورد! همین هفتهی پیش...
خیلی از حجم مطالب و انرژیای که باید بذاریم برای "ارشد" جا نخوردم! انتظارش رو داشتم که توی هر ترم نیاز باشه چندتا کتاب رو (خیلی جدی) بخونم و غیره و غیره :)) ولی دیگه ناموسا 4تا کتاب 700-800 صفحهای برای دوتا درس؟؟ بابا مصّبتو شکر :)))
دغدغههای زیادی توی سرم دارم که بعضی وقتا باعث میشن نتونم 100% انرژیمو بذارم برای خودم و کارهام.. میخوام اینجا خالیشون کنم تا هم دسته بندی بشن و هم از توی سرم خارج بشن...
- کار: چند تا پیشنهاد مختلف و جذاب دارم که هرکدوم مزیتهای خودشون رو دارن (یکی پول بیشتر، یکی کانکشنهای خفن، یکی در راستای آیندهی صدراست، یکی خیریهست، یکی دیگه هم هست که اوکی شده و مستقل از انتخاب یا عدم انتخابِ گزینههای دیگه داره پیش میره..) تعداد جلسات و تعداد ساعتهایی که باید بذارم برای فکر کردن و رسیدن به یه نتیجهی درست داره سر به فلک میکشه :|
- دانشگاه: جدید بودن فضای ذهنی و نیاز به عادت کردنم به دنیای علوم انسانی، همپوشانی کلاس ژرف با یکی از کلاسها که هنوز راه حلی براش پیدا نکردم، ارتباطات انسانی توی دانشگاه جدید و ...
- زندگی شخصی که باااز هم تو اولویت چندم قرار گرفته و نمیتونم بهش برسم و ارضاءش کنم :| مثلا کوه نمیرم! البته "دیدن دوستان" که برام توی این کَتِگوری از هر چیز دیگهای مهمتر هست رو دارم انجام میدم، ولی واقعا فشار زیادی داره میاره و نمیدونم تا کی قراره اینجوری پیش بره؟!
- حالا این وسط دارم همهی تلاشمو میکنم که یه جایی هم برای ارزشهای دیگهم باز کنم... باشد که رستگار شویم :دی
خیلی یهویی؛ پایان!
- ۹۸/۰۷/۱۳