آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

another level-up begins

وقتی یه بخش از زندگی تموم میشه، انگار باید همه‌ی خاطراتش هم باهاش تموم بشه...

حالا این گزاره به اندازه‌ای که تموم شدن اون بخشه مهم باشه درست‌تر به نظر میرسه!


وقتی بخوای از خونه و خونواده مستقل شی، گوشی‌ای که پدر برات خریده رو باید دزد بزنه تا نابودگر کامل کارش باهات تموم شه (تموم شده واقعا؟! یا بازم میخواد کاریم کنه؟!!) و تو باید همه‌ی این فشارها و دردسرها (همون نگهبانان آستان) رو از سر بگذرونی تا بهت اجازه داده بشه که با آفرینش‌گر دست بدی!

آره! گوشیمو دزدیدن و کلی چیز دیگه از جنس دغدغه و فکر و ضعف و غیره که حال گفتنشو ندارم..


دیشب یه دوستی بهم می‌گفت «شرایطت سخته صدرا، ولی دلم روشنه که روزای خوبی رو می‌بینی».. درست می‌گفت! البته با این کامنت که شرایط سخت نیست! افتضاحه!! و "روزای خوب" رو دوست ندارم! می‌دونم قراره روزایی رو ببینم که از به‌ترین چیزی که تصورشم بتونم بکنم بهتر باشه! :)


دیشب بعد صحبت‌هام با اون دوست عزیز برای خودم نوشتم:

«میدونی چیه؟ زندگی، خوب یا بد، میگذره! و این اتفاق خوبیه :)

چیزایی که الآن توی زندگیم دارم تعدادشون کمه، ولی کیفیتشون به قدری زیاده که روم نمیشه شکر گزارشون نباشم 3>

دوستای خوب، خونواده‌ی پشتیبان، خانواده‌ی ژرفم، شخصیت و جهان‌بینی خودم (تعریف از خوده؟ دوست دارم که تعریف کنم :دی)، فرصت زندگی کردن! :))»


شب و روزگارتون خوش :)

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی