آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تراوشات یک ذهن زیبا...

معمولا وصیت‌نامه رو در دنیای رویی می‌نویسن، اما حالا من اینجا‌م، دنیای زیرین، درست جایی که باید باشم، حالا که مردم می‌تونم به درستی از مرگ صحبت کنم.

دارم می‌بینم، بیشتر و بهتر از هر وقت دیگه، چشمی نیست، اما می‌بینم، موجودات کوچیکی رو می‌بینم که به طرفم میان و به بدنم بوسه میزنن، با هر بوسه، خودم رو در وجودشون می‌بینم؛

دست چپم، دست چپم انگار ریشه شده، یا شاید هم با ریشه درخت کنارم پیوند خورده، از سر انگشت‌هام آب رو بالا می‌کشم، تا مچ دست و ساعدم؛

بعد به بالاتر، به دنبال مسیر آب نگاه می‌کنم، قلبم رو می‌بینم که در برگی از درخت می‌تپه، و گوش‌هام در شاخه‌ دیگه که صدای آواز عاشقانه پرنده‌ای رو می‌شنوه؛

چشم‌هام رو می‌بینم که خوراک کبوتری میشه و من باهاش میرم بالا، بالا و بالاتر، حالا دارم از اون بالا جریانی رو در پایین می‌بینم، عشق رو می‌بینم، زندگی رو می‌بینم که از نقطه‌ نامعلومی زیر خاک داره به اطراف پخش میشه،

خودم رو می‌بینم، ذرات وجودم رو که عاشقانه نثار طبیعت میشن،

بعد با خودم میگم، چرا مرگ رو نمی‌خواستم؟ چرا ازش فرار می‌کردم؟

مرگ یعنی جور دیگر شدن، دقیقا مثل کنار گذاشتن عادت‌هایی که داره لحظه لحظه‌مون رو ازمون می‌گیره، مرگ یعنی تغییر، مرگ یعنی تبدیل؛

مرگ یعنی انقدر عاشقم که میرم و بستر میشم برای دیگری، که باشه،

فقط یک چیز می‌تونم بگم، به تمام و کمال زندگی کردن، و به تمام و کمال مردن؛

وقتی زمین انقدر عاشقانه برای ما می‌میره و زنده میشه، ما هم برای زمین، برای دیگری، برای خودمون، عاشقانه زنده شدیم و می‌میریم و باز زندگی، مرگ، و زندگی دیگر و مرگ دیگر...


----------------------------

پ.ن.1: بعد از تجربه‌ی عملی نابودگر، اشتراک گذاری تجربه‌ی یکی از بچه‌های ژرف (کیانا توسلی)، بدون دست‌کاری من :)

پ.ن.2: حیفم اومد نذارمش...

  • کورنلیوس ("همین یک نفر" سابق)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی