خاطرات شب ماه گرفتگی قرن
- يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ ق.ظ
دیروز ساعت 3 با 5 تا آدمی که من توشون فقط حسین رو میشناختم راه افتادیم سمت سمنان که ماه گرفتگی رو از روستای "چاشم" که آلودگی نوری توش کم هستش ببینیم :)
بهادر و پریسا و شیدا و سارا چهارتای دیگمون بودن ... تا نزدیکهای جادهی سمنان رفتیم که سهیل و دوستش امیر هم بهمون اضافه شدن و من از اون پرایدی که با 3تا دختر روی صندلی عقبش نشسته بودم نجات پیدا کردم :))) تازه ماشین سهیل کولر هم داشت ^_^
کمی بیشتر از 4 ساعت توی راه بودیم. از سمنان که خارج شدیم به سمت چاشم یه مسیر فوقالعاده و بِکر داشتیم که چشممون رو به چیزایی که توی تهران نمیشه دید باز کرد :) حتی یه تیکهای از ماشین پیاده شدیم از شدت زیبایی!
توی روستا، خونهی خونوادهی یکی از دوستای منجممون رفتیم. سی و خوردهای نفر آدم اونجا بود که هر کدوم حداکثر 5 نفر رو توی جمع میشناخت :)))
تا ساعت 11 شب با یه سری آدم رندوم (:دی) آواز و خوش و بش و ... بعدش شام خوردیم و رفتیم تو حیاط که بتونیم ماه گرفتگی رو ببینیم.
تا ساعت 1 نصف شب برنامه دیدن ماه و زحل و مشتری و کهکشان راه شیری و دب اکبر و صلیب نمیدونم چیچی و ..... بود :))
کمی هم بحثهای متفرقه کردیم با همون آدم رندومایی که نمیشناختیمشون :)))
ساعت 1.5 تصمیم گرفتیم بریم بابلسر و طلوع آفتاب رو اونجا ببینیم و بعد برگردیم تهران که ظهر تهران باشیم. من و مهدیار تنها آدمایی بودیم که شنبه تهران کار داشتیم ..
خلاصه سرتونو درد نیارم! بعد از کلی خندیدن و سگلرز زدن و خوابالو بودن و غیره رسیدیم شمال! 1 ساعت خوابیدیم و بعد صبحانه راه افتادیم سمت تهران :)
---------------------
پ.ن.1: دیروز روز خوبی بود و میخواستم ثبتش کنم :)
پ.ن.2: از ساعت 3 روز جمعه تا 24 ساعت بعدش نزدیک 15 ساعت توی ماشین بودیم و کلا 2 ساعت خوابیدیم :)))
- ۹۷/۰۵/۰۷