تولدم
- جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ
بهنام خالق "او"
امشب تولدم بود ! یعنی تولدم 20مه ولی امشب برام گرفتن :) خوانواده 3> یه جورایی هم عید بود، هم 20م دو روز قبل از محرم میشد و غیره، دیگه تصمیم شد امشب بگیرن :)
خیلی خوب بود و خوش گذشت ... مثل همیشه :)
درسا عاالی شده 3> درست توی سنیه که آدم حیفش میاد بزرگتر از این شه :)) شیطون و بانمک 3>
به دلیل خوب بودن حالم، سنتوری که زدم هم عالی شد ... ینی شد اونی که میخواستم :) و این باعث میشه که هی بیشتر خوب باشم :)))) #loop !
مصطفی دیر اومد. خانمش عقد دوستش دعوت بود، مصطفی تنها اومد و دیر .. دیرتر از همه هم رفت :) خانمش بالا نیومد !
خندوانه ی امشب هم خوب و مناسب بود ... :)
anyway
امم... آهان! من یه پاکت کادو دارم، که توش چیزای با ارزش و نوستالژیمو میذارم ! امشب هم میخواستم کادویی که ریحانه بهم داده بود رو اضافه کنم بهشون که یهو دلم پر کشید و اونایی که اون تو بودن رو مرور کردم ... :" هیییچوقت چیزای نوستالژیتونو مرور نکنین 3>
بعد از خوندن یه نامه که اون تو بود و متعلق به اولین بارون پاییز پارسال بود، دست کردم توی یه قسمت ممنوعه ی کیفم و نامهای رو برداشتم که مدتها بود باید برش میداشتم ولی دلم نمیخواست/نمیومد ... اونم خوندم(دومین اشتباه !) و گذاشتم کنار بقیه ..
از اون لحظست که یه حس متفاوتی دارم ... مثل وقتایی که خوابت میاد ولی یه کاری هست که اونو بیشتر از خوابیدن دوستش داری ! یه حس دوگانه ..
نقل قول:
خوب من! امیدوارم "او"ی زندگیت -هرکه باشد- تا همیشه کنارت باشد تا هرچند کم، هرچند کمتر از لیاقتت، طعم آرامش و لذت را بچشی :)
من تا آخرین لحظه ی عمرم، تحت هر عنوانی، بهترین دوستت باقی خواهم ماند، و بهترین دوستم باقی خواهی ماند 3> :)
یه حس دوگانه .... :-عجیب
- ۹۴/۰۷/۱۰