پیش نوشت1: مدت زیادی بود که چندتا ویدیوی TED توی قسمت saved message ِ تلگرامم داشتن خاک میخوردن! بالاخره زمانی از این قرنطینه رو برای دیدن اونا استفاده کردم و شد آنچه شد...
پیش نوشت2: اگه غلط تایپی یا املایی دیدین لطفا بهم خبر بدین :)))
----------------------------------
5 Rules for the rest of your life - Matthew Mcconaughey
----------------------------------
پ.ن.1: تایتلش رو سرچ کنین، این ویدیو رو ببینین!
پیش نوشت1: مدت زیادی بود که چندتا ویدیوی TED توی قسمت saved message ِ تلگرامم داشتن خاک میخوردن! بالاخره زمانی از این قرنطینه رو برای دیدن اونا استفاده کردم و شد آنچه شد...
سهتای دیگه رو اینجا میخوام خلاصهای ازشون بذارم تا بماند برای آیندگان :))
پیش نوشت 2: اگه غلط تایپی یا املایی دیدین لطفا بهم خبر بدین :)))
----------------------------------
for Deep Working
Know 5 things:
and the todays last but not the least:
principles of a philosophy for a happy life:
and know that being brave, isn't suppose to be easy!
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
-------------------------------
پ.ن.1: حتی برای منِ درونگرا هم سخت بود این روزهای خانهبمانی.....
پیش نوشت1: مدت زیادی بود که چندتا ویدیوی TED توی قسمت saved message ِ تلگرامم داشتن خاک میخوردن! بالاخره زمانی از این قرنطینه رو برای دیدن اونا استفاده کردم و شد آنچه شد...
یکیش انقدر خوب بود که توی اینستام پیشنهاد کردم ملت ببینن... جسارت نمیکنم که خلاصهش کنم!! (توی پینوشت اسمش رو میگذارم..)
دوتای دیگه رو اینجا میخوام خلاصهای ازشون بذارم تا بماند برای آیندگان :))
پیش نوشت 2: اگه غلط تایپی یا املایی دیدین لطفا بهم خبر بدین :)))
----------------------------------
8 نکته برای موفق شدن توی کار:
نکاتی که همهی جوانها باید برای کارشون بدونن (گری وینرچاک):
------------------------------------
پ.ن.1: Why I'm done trying to be man enough - Justin baldoni
پ.ن.2: اگه گری وینرچاک رو نمیشناسین یه سرچ درموردش بزنین :)) آدم بی اعصاب ولی باحالیه، ضمن اینکه حرفاشم خوبن واقعا....
این گزارش بیشتر یک شرح ما وقع هست... :)
خواب تا ساعت 9:00
ساعت 12:00
ساعت 15:00
ساعت 17:00
ساعت 19:00
ساعت 22:30
ساعت 23:30
ساعت 23:51
دیشب داشتم به برنا میگفتم که "یادته ۲ ماه پیش چه دغدغههایی داشتیم؟! چه چیزایی که برامون وجودشون بدیهی بود، چه چیزایی که تلاش میکردیم بدست بیاریم، چه چیزایی ناراحتمون میکردن!!"
خنده داره! انقدر خنده دار که بعد از گذشت حدود ۷۰ روز از فوت پونه، آرش، نیلوفر و بقیهی آشناها و غریبههای اون هواپیمای لعنتی، برای اولین بار به خودم اومدم و دیدم که سه-چهار روز شد که دلتنگشون نشدم! بهشون فکر نکردم! باهاشون حرف نزدم....
#هرم_مازلو!
توی این روزا که عمو هادس جول و پلاسشو جمع کرده و اومده ور دلمون نشسته و ما هم نه رومون میشه و نه حتی قدرتشو داریم که بیرونش کنیم، بهترین کار به نظر من اینه که بشینیم کنارش و به خاطراتش گوش کنیم و تا جایی که میتونیم از این مهمان ناخوانده ولی عمیق درس بگیریم...
یه نگاه بندازیم به خودمون، زندگیمون، روابطمون، ارزشها و اهدافمون تا ببینیم کجای کاریم... ببینیم برای ادامهی این زندگی باید چه کارهایی بکنیم، چه کارهایی نکنیم! بشینیم و به این فکر کنیم که چه خبرمونه؟!! داریم چیو به چه قیمتی فدا میکنیم؟ داریم چطور زندگی میکنیم؟! داریم به کجا میریم؟... متاسفم که اینو میگم، اما به گمان من روح جمعیمون داره به قهقرا میره و اگه دست نجنبونیم، همراه باهاش به جاهای خوبی نمیتونیم برسیم!
من یک نفری نه بلدم و نه قدرتشو دارم که کاری کنم! اما اگه من بتونم دو نفر رو با خودم همراه کنم و اون دوتا هرکدوم انقدر تلاش کنن تا دونفر دیگه بیدار شن و ...... اونوقت میتونیم امیدوار باشیم که یه روزی -شاید چند نسل بعد- آدما بتونن نتیجشو ببینن :)
-----------------------------
پ.ن.1: اگر خیر ما و خیر همهی هستییافتگان در این است، باشد که چنین شود....
پ.ن.2: به تاریخ 28/اسفند/98
از اول تا آخرش سختِ سختِ سخت گذشت.....
دی 98:
بهمن 98:
اسفند 98:
زمستون بدی بود واقعا!
شاید این قرنطینه برای من بهتر از چیزی بوده باشه که اکثر مردم تجربهش کردن.. به هر حال توی این 1 ماه من فرصت زیادی داشتم که روحم رو آروم کنم و به خودم بیشتر از چیزی که انتظارشو داشتم برسم و بعد از طوفانی که اوایل فصل بهمون اصابت کرد، دوباره واقعا سر پا بشم :)
اما با وجود همهی اینا زمستان سختی به هممون گذشت و من هم جدای از این "همه" نبودم....
کنکور، استراحت بعدش و برگشتن به خونه... نوبت چیه؟ کار و ادامهی socializing...
مهر 98:
آبان 98:
آذر 98:
پاییز کلا برای من تداعی آرامش بعد از طوفان قبلی و قبل از طوفان بعدی رو داره! از مهرش که بخاطر تولدم کمی به خودم مرخصی با حقوق میدم (مرور یک سری چیزهای بامعنا و ...) تا آذرش معمولا "بد" نمیگذره... آب و هواشم که دیگه نگم براتون.... :)
پاییز امسال هم زیاد مستثنی نبود :) ساده نبود! اصلا! اما به نسبت بهار و تابستان و بخصوص زمستان سه نقطهای که گذشت، پادشاه فصلها بود واقعا برام :)
کلیت قضیه اینه که بعد از دغدغهی کنکور که انقدر بزرگ بود به چیزای دیگه نمیشد فکر کرد، رابطههام (بخصوص پدر) شدن دغدغههای بزرگ اون بازه... (البته بعد از مقدار خوبی استراحت!)
تیر 98:
مرداد 98:
شهریور 98:
تابستان امسال به نسبت بهارش دلنشینتر بود.. البته که این "دلنشینیِ بیشتر" فقط بخاطر تقریبا 1 ماه استراحت و تخلیههای انرژیهای مختلف روانیم بوده..
اما در مجموع و بعد از اون ریکاوری، باز هم دغدغههای کوچیک و بزرگ و سرشلوغیهای معمول زندگی صدرا سر و کلشون پیدا شد :)
فروردین 98: (با این توضیح که ابتدای سال، بنده منزل نبودم بنا به دلایلی که فکر میکنم توی بهمن 97 توضیحشون دادم از خونهی پدر اومده بودم بیرون...)
خرداد 98:
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
--------------------------
پ.ن.1: ماه مختصر و مفید :)
پ.ن.2: دغدغهها و فکرا و درگیریای خودشو داشت
پ.ن.3: خانهمانی با فرصت همراهی با عمو هادس و دروننگریهای زیاد.. :)
پ.ن.4: به زودی مرور فصل به فصل سال 98 و یه متن دربارهی 99 و چند تا متن متفرقه که هنوز فرصت منتشر شدنشون رو نداشتم و ادامهی "رهایی از دانستگی"ها رو منتشر میکنم..
خب
اول از همه بگم که حساب روزهایی که تو خونه موندم از دستم در رفته :))
این روزا فقط برای خرید سیگار از خونه میزنم بیرون!
و اما بعد...
اولش یه کم برام خوشآیند بود... نمیدونم ذاتا درونگرام یا برونگرا! ولی به هر حال الآن کمی درونگرام و این خلوت اجباری برام جذاب بود (تَکرار میکنم، روزهای اول!)
بعدش یه کم کلافه شدم! اصلا به این سبک زندگی کردن عادت نداشتم... یاد نگرفته بودم که تو این شرایط باید چیکار کرد؟! انقدر هم یهویی اتفاق افتاد که براش آماده نشده بودم....
10-12 روزی طول کشید تا تونستم خودمو باهاش تطبیق بدم.... ولی این روزا حال خیییلی خوبی دارم :)
اینو میخوام بگم
یه سری کار جدید برای خودم تعریف کردم چونکه تو خونه موندن (با وجود اینکه کارهاتو با واتسآپ و ویدیو کال و غیره هندل میکنی) به هر حال راندمان کارهای همیشگیتو پایین میاره... و در کنارش تایم اضافهی زیادی پیدا میکنی و باید با مرور خاطرات یا یه کار دیگه پرش کنی... اولیش حالتو خراب میکنه احتمالا ;-)
پس من شروع کردم کارای جدید برای خودم تراشیدم... یه سریش کارایی بود که همیشه دوست داشتم انجام بدم ولی فرصت نمیکردم. مثلا خوندن کتابهایی که خریدم و توی کتابخونهم داشتن خاک میخوردن :)) (تا امشب حدود 400 صفحه) یا بازی کردن و مراقبه کردن و ... که تو پست قبل گفتم
اما یه سری کار دیگهای هم کردم که پارسال این روزا فرصتش رو اصلا نداشتم :) نشستم سال قبل (98)م رو مرور کردم و برای سال بعدم برنامه ریزی و هدف گذاری و ... کردم. ارزشهامو مرور کردم و خیلی کارهایی که برای من تحت عنوان کارهای واجب پریود دار تعریف شدن رو انجام دادم.
خلاصه که الآن خیالم راحته که شاید "بهترینِ مطلق" نبوده باشه استفادهم از این روزا، ولی استفادههای خوبی ازشون کردم و بهتر از اون، روزهای زیاد دیگهای موندن که میتونیم ازشون استفادههای زیادی بکنیم... :)
پیشنهاد میکنم که شما هم اگه تا حالا راضی نبودین از خودتون همچین کاری رو استارت بزنین.. ضرر نمیکنین ;-)
اگه برای شروعش نیاز به کمک داشتین میتونین روم حساب کنین :)
----------------------
پ.ن.1: ترجیحا تلگرام... (اینجا لینکش هست)
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
-------------------------------
پ.ن.1: برای مراجعه به اینستام به صفحهی تماس با من مراجعه کنین :))))
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
-------------------------------
پ.ن.1: اصلا دست و دلم به نوشتن این ماه نمیرفت... ولی بالاخره کاری بود که باید انجام میشد...
پ.ن.2: ماه رو خوب شروع کردم، بد شد وسطش... خیلی بد شد، جون کندم تا دوباره توی روزهام نور رو ببینم...
پ.ن.3: طلب خیر و آگاهی....
سلام
یک چیزی از من بپرسید / یک چیزی از من بخواهید / یک چیزی به من بگویید / یک چیزی از-با-بر-در-به من .... :)))
انتقادی، پیشنهادی، هرچی :)
پ.ن.1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
-------------------------------
پ.ن.1: در مجموع ماه خوبی بود این ماه... همهچیز داشت :)