آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

اطلاعیه!

نمیخوام اینجا رو انبار چس-ناله های یه جوان جویای نام کنم !

پس تا اطلاع ثانوی که حرفی برای زدن داشتم بدرود ...


---------------------------

پ.ن.1: این اطلاع ثانوی میتونه همین فردا باشه، میتونه 100 سال دیگه باشه ! :)

پایان

به پایان آمد این دف‌تر(ترم) / حکایت(گراف) همچنان باقیست !


بله ! این ترم هم با همه‌ی افت و خیز هاش داره میره و یه ترم دیگه پشتش داره میاد ! مث فصل‌های سال ! :دی

(امروز امتحان فاینال گراف بود جاتون خالی :)) ...)


این ترم سخت‌تر از هر ترم دیگه ای بود ...

منم بیشتر از هر ترم دیگه ای تغییر (و شاید رشد) کردم


این ترم با اختلاف دوست داشتنی ترین درسام رو داشتم

این ترم شلوووغ بود ... هم بیرون، هم اون تو !


این ترم خوابگاه رو ترک کردم :دی

به جاش ساعت 11PM دانشگاه رو تجربه کردم :)


این ترم ....

این ترم رو یادم نمیره ..

پارسال میگفتم "پاییز امسال رو دوست دارم .." اون جمله رو هیچوقت یادم نمیره ... این ترم هم مثل اونه .. :"


همین یک نفر ...

برو جلو

اگه همینجوری پیش بره، درنهایت دلیل اپلای بنده نه رشته‌م (که تو ایران نیست) خواهد بود، نه خوب بودن دانشگاه‌های بلاد کفر :| دلیلش روز به روز سخت‌تر شدن تحمل زندگی تو این نقطه از جهان هستی میباشد ... :" تازه دارم پسر عمومو درک میکنم که چی شد که گذاشت و رفت !

همانا این دلیل بدترین دلیل برای اپلای میباشد :|

آقای مغز

اسمش مغزه
بیهوش شده ولی توی راه هشیار بود ..
احساس درد تو نواحی شمالی بدنش داشته
میگفت سابقه هم داره
تشخیص ابتدایی من میگرنه ولی باید آزمایشات بیشتری روش بکنین .. بیهوش شدنش بی سابقه‌س

TODO || ~ TODO

از قدیم گفتم وقتی حتی نمیدونی برای زدن تمرین باید بری خوابگاه یا نباید بری خوابگاه، یه جای کار میلنگه :|

آخرین مکالمات

_ خوبی عزیزم ؟

+ حوصله ی حرف زدن ندارم :(

_ چی ناراحتت کرده ؟

حوصله ی حرف زدن ندارم :(

_سنتور میخوای بزنیم ؟ (ساعت 2:20دیقه ی شب !!)

+ نه :/ بشین مشقتو بنویس

_ گلم بابا قول داده و به قولش عمل میکنه 3> باشه ؟

+ باشه :-شای :-*

_ فدات بشه بابا :* :)

tired of being sorry

هر وقت خسته میشم چند تا اتفاق میفته !

  • دوباره یادم میفته که برای چی الآن اینجام و برای چی این تصمیمو گرفتم و برای چی باید حتما مسیرمو تا تهش برم و .... کلا یادم میاد صدرا کیه و چیه و ...
  • میترسم اگه دفعه ی بعدی که خسته میشم، حافظمم خراب شه (یادم نیفته این چیزا رو) چی میتونه بشه :" :-اس
خلاصه که داستانی داریم ما با این زندگی .. :))

----------------------------------
پ.ن.1: دارم پس از خستگی اخیر مزاحمتون میشم :)) حلال کنین !
پ.ن.2: اسم پست به مناسبت اسم آهنگ انریکه‌س که الآن (تو ذهنم) داره پخش میشه :))
پ.ن.4: مرسی بچه ها که امروزمو ساختین و باعث شدین راحتتر بتونم از خستگی بکنم(/bekkanam/) و دوباره برگردم تو گود :)
          مرسی بیژن و فرزانه
          مرسی آقا پویا و جناب دکتر میریان
          مرسی حسین‌های شایسته و حجازی
          مرسی شاهین
          و در آخر مرسی ابی :دی

          مرسی که امروز صد کوچولو تنها نبود :) 3>

پا کوبیدنای کودکانه

+ .....

- قول میدی دیگه تنهام نذاری ؟ میخوام هنوز دوست داشته باشم :'( نذار کلاسمونو تعطیل کنن :-(

+ چشم عزیزم :) 3> :** نمی‌ذارم :" قول


----------------------------------

پ.ن. ندارد !

استرس

استرس بدی دارم :|

حاصل 1ترم گراف خوندنم امروز قراره سنجیده بشه :-اس ولی وقت خوبی نداشتم تا برای امتحانش بخونم :((

دعام کنین -_-

حافظ و یلدا

چرا با من اینجوری میکنین ؟ :( :|