آقای مغز
- جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ
اسمش مغزه
بیهوش شده ولی توی راه هشیار بود ..
احساس درد تو نواحی شمالی بدنش داشته
میگفت سابقه هم داره
تشخیص ابتدایی من میگرنه ولی باید آزمایشات بیشتری روش بکنین .. بیهوش شدنش بی سابقهس
سالن انتظار شلوووغ و پر هیاهویی بود .. البته اونجا همیشه شلوغه ! حتی شب ها که رئیس میخوابه، اون بیداره و به کارای عقب افتاده ی روزش میرسه ... مثل کارتون اینساید اوت، کارایی که تو شب میکنه ایناست: خاطره ها رو میفرسته به بخش بلند مدت، میز کارشو تمیز میکنه، یه فیلمی بسته به تجربه های روزش انتخاب میکنه و میشینه اون رو میبینه ... اخیرا فیلماش ترسناک و درام میذاره ! از این کارش هم البته هدف داره ! مسئله اینجاست که کاراش و سالن انتظارش این روزا بیش از حد زیاد و شلوغ شده بودند ! با این کارش شبها رئیسش رو بیدار میکنه تا بتونه با راندمان بیشتری به کاراش برسه .. آخه همونطور که میدونید هر مرحله که خواب رئیس عمیقتر بشه راندمان اون 10درصد کمتر میشه !
به هوش اومد آقای دکتر !
- بهتری ؟
- هنوز درد دارم ! شلووووغه :)) از همیشه بیشتر ! فک کنم دارم پیر میشم دکتر :))
- چه چیزایی اینهمه شلوغ کردن سالنتو ؟
- اینجا که نمیشه دکتر ! اطلاعات من محرمانهس !! تو خلوت بهت میگم :)
- کدش کن و بگو ;-)
- :))) دکتر آدم باهوش زیاده اینجا ! ولی باشه .. "مراجعینی که قبلا خواسته بودن، اونایی که قول بودن، اونایی که امید بودن" ... میدونی که، اغلب بعد از تاریخ انقضاشون اذیت میکنن ...
- چه کمکی میتونم بهت بکنم ؟ مرخصی میخوای ؟
- (قهقههی بلند) اگه من مرخصی بگیرم کی کار ارباب رجوع رو راه بندازه ؟! :)))) دوست داشتم میتونستم مدتی مرخصی بگیرم .. ولی بدون من رئیس حتی نمیتونه زندگی کنه :))
- مثل همیشه مسکن ؟ برات اینقدر مسکن گرفتن خوب نیست مغز جان !
- دارم یه کارایی میکنم دکتر ... مسکن منو تا تموم شدن کارام زنده نگه میداره :)) .. آخرین امیدمونه مگه نه ؟ (خندهی بلند)
- ....
- ۹۴/۱۰/۱۸