برکات قرنطینه ؟
- چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۵۲ ب.ظ
دیشب داشتم به برنا میگفتم که "یادته ۲ ماه پیش چه دغدغههایی داشتیم؟! چه چیزایی که برامون وجودشون بدیهی بود، چه چیزایی که تلاش میکردیم بدست بیاریم، چه چیزایی ناراحتمون میکردن!!"
خنده داره! انقدر خنده دار که بعد از گذشت حدود ۷۰ روز از فوت پونه، آرش، نیلوفر و بقیهی آشناها و غریبههای اون هواپیمای لعنتی، برای اولین بار به خودم اومدم و دیدم که سه-چهار روز شد که دلتنگشون نشدم! بهشون فکر نکردم! باهاشون حرف نزدم....
#هرم_مازلو!
توی این روزا که عمو هادس جول و پلاسشو جمع کرده و اومده ور دلمون نشسته و ما هم نه رومون میشه و نه حتی قدرتشو داریم که بیرونش کنیم، بهترین کار به نظر من اینه که بشینیم کنارش و به خاطراتش گوش کنیم و تا جایی که میتونیم از این مهمان ناخوانده ولی عمیق درس بگیریم...
یه نگاه بندازیم به خودمون، زندگیمون، روابطمون، ارزشها و اهدافمون تا ببینیم کجای کاریم... ببینیم برای ادامهی این زندگی باید چه کارهایی بکنیم، چه کارهایی نکنیم! بشینیم و به این فکر کنیم که چه خبرمونه؟!! داریم چیو به چه قیمتی فدا میکنیم؟ داریم چطور زندگی میکنیم؟! داریم به کجا میریم؟... متاسفم که اینو میگم، اما به گمان من روح جمعیمون داره به قهقرا میره و اگه دست نجنبونیم، همراه باهاش به جاهای خوبی نمیتونیم برسیم!
من یک نفری نه بلدم و نه قدرتشو دارم که کاری کنم! اما اگه من بتونم دو نفر رو با خودم همراه کنم و اون دوتا هرکدوم انقدر تلاش کنن تا دونفر دیگه بیدار شن و ...... اونوقت میتونیم امیدوار باشیم که یه روزی -شاید چند نسل بعد- آدما بتونن نتیجشو ببینن :)
-----------------------------
پ.ن.1: اگر خیر ما و خیر همهی هستییافتگان در این است، باشد که چنین شود....
پ.ن.2: به تاریخ 28/اسفند/98
- ۹۹/۰۱/۰۶