جمعبندی دی
- يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۵۹ ب.ظ
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :)
---------------------------
- بالاخره dunkirk رو دیدم...
- ترم اول ارشد روانشناسی تموم شد. مونده امتحاناش... برنامه ریزی برای مرور درسها توی فرجهی امتحانا..
- بعد از مدتها کافه رفتن با بچههای ژرف :)
- coaching و مشاورهی سایه طبق روال...
- سلمونی بعد از 7-8 ماه :)))
- جلسههای دیآرک و تکمیل سناریوی دورهی مقدماتی..
- کتاب خوندن - درس خوندن - کافه رفتن
- دیدن پونه و سارا و بقیه... 3> :)
- دورهمی استثنایی با پدرام و رضا و حضور افتخاری وحید :)
- روزهای خوب و پربار..
- رودهن و تولد یحیی - شیرینی حافظ - زندگی 3>
- تولد افسانه - خونهی پدرام - اومدن پلیس تا دم در :))
- تحلیل ژرفی فیلم Mr. nobody
- ترور سلیمانی، فضای متشنج مملکت :"
- sharing من از 3 سال تجربهم توی کلاس ژرف
- جلسهی مشاورهی منابع انسانی تو شرکت شیرین اینا!
- سقوط هواپیما / پرکشیدن آرش و پونه / پرکشیدن نیلوفر و سعید / حال بد / حال خیلی بد / حال خیلی خیلی بد....
- دیدن حریصانهی دوستایی که خیلی وقته ندیدمشون (کیانا، سعید و امیر، یاسر، یاسی، بیژن، سارا، برقگی، برنا و نیلوفر تو کانادا، زهرا، مینا ..)... نشانههای PTSD از شنیدن صدای نوتیف گوشی... سایلنتش کردم :|
- گیجی و بی تفاوتی / بی انگیزگی / تیر کشیدن قلب!
- مشاوره و پیاده روی با علی
- مجبور کردن خودم به درس خوندن با رفتن پیش بچهها..
- sharing حالم توی ژرف... حال بهتر بعد از گفتن و شنیدن... تصمیم به انجام کاری برای معنا دادن به رفتن دوستام... نتیجهش شد این
- روزهای سنگین درس خوندن برای امتحانا... آزمون آمار: بد
- مصاحبه برای استخدام بازاریاب برای دیآرک
-------------------------------
پ.ن.1: اصلا دست و دلم به نوشتن این ماه نمیرفت... ولی بالاخره کاری بود که باید انجام میشد...
پ.ن.2: ماه رو خوب شروع کردم، بد شد وسطش... خیلی بد شد، جون کندم تا دوباره توی روزهام نور رو ببینم...
پ.ن.3: طلب خیر و آگاهی....
- ۹۸/۱۱/۰۶