سالی که گذشت (تابستان)
- يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ب.ظ
کلیت قضیه اینه که بعد از دغدغهی کنکور که انقدر بزرگ بود به چیزای دیگه نمیشد فکر کرد، رابطههام (بخصوص پدر) شدن دغدغههای بزرگ اون بازه... (البته بعد از مقدار خوبی استراحت!)
تیر 98:
- مشاوره با وحید و مذاکره با پدر درمورد برگشتن به خونه
- دوتا کنسرت فوق العاده (ایهام و کلهر)
- بدنم لوس شده :)) زیر فشار مجبورم میکنه برم زیر سرم!
- اصفهان و مراقبههای به یاد موندنی...
- چندتا تئاتر خوب (مرد بالشی - چهار دقیقه - همان چهار دقیقه ...)
- چندتا مهمونی خوب :))))))) (کلا بعد از کنکور ترکوندم تفریح و استراحتو انگار :دی)
- ورودم به بورس و مصاحبهی تپسل که اوسکولم کرده بودن :|
مرداد 98:
- چندتا سفر خوب :)
- گیاهخوار شدنم و مقاومتها و قضاوتهای دیگران!
- استارت رسمی مشاورههای منابعانسانی-طوریم..
- برگشتن رسمی من به منزل پدری..
- کافه ریرا و رستورانهای درکه و خونهی ثمین با جمع دوستان و ...! :)
شهریور 98:
- دیدن کیوان بعد از ساالها
- چندتا تحلیل فیلم خوب تو ژرف..
- قبولی توی دانشگاه خاتم، رشتهی روانشناسی عمومی
- لواسون و دورهمیهای ژرفی..
تابستان امسال به نسبت بهارش دلنشینتر بود.. البته که این "دلنشینیِ بیشتر" فقط بخاطر تقریبا 1 ماه استراحت و تخلیههای انرژیهای مختلف روانیم بوده..
اما در مجموع و بعد از اون ریکاوری، باز هم دغدغههای کوچیک و بزرگ و سرشلوغیهای معمول زندگی صدرا سر و کلشون پیدا شد :)
- ۹۹/۰۱/۰۳
آخ که چقدر دلم روزای عادی و دغدغه های روزای عادی زندگی رو خواس...
یا علی...