سندرم فرسودگی و تاثیر معنادرمانی و ACT بر آن - 4
- سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۱۴ ب.ظ
سلام! :)
یه مقاله برای دانشگاه نوشتم، فکر کردم به درد خیلیها بخوره.. این شد که تصمیم گرفتم توی چند تا پست منتشرش کنم باشد که پند گیرید :))
با سندرمِ فرسودگی چه کنیم؟
از منظرِ معنادرمانی، فرسودگی رنجیست ناشی از کمبود معنای وجودی. این کمبود معنا میتواند درمورد کاری که فرد انجام میدهد یا هر چیز دیگری باشد. اما تفاوتها و شباهتهایی بین سندرمِ فرسودگی و خلاء وجودی مشاهده میشود که در اینجا اشارهی مختصری به آنها میکنیم:
- نشانگانِ غالب در خلاء وجودی (احساس بیتفاوتی و احساس بیمعنایی (بیعلاقگی)) در مراحل نهاییِ سندرمِ فرسودگی نیز مشاهده میشود.
- تفاوتِ عمده بین خلاء وجودیِ بیان شده توسط ویکتور فرانکل و سندرمِ فرسودگی، در نبودنِ کسالت، خستگی و بیتفاوتی در مراحل اول سندرم فرسودگیست.
- بسیار محتمل است افرادی که درگیر با خلاء وجودی هستند، دو مورد از نشانگان سندرمِ فرسودگی را به نمایش بگذارند: خستگیِ عاطفی و زوال شخصیت و بدبینی.
- تحقق خواستههای درونی در افراد، به آنها قدرت مقابله با خستگیها و ثبات در مسیر را هدیه میدهد. بدیهیست که افراد دارای سندرمِ فرسودگی، دچار کمبود در تحققِ خواستهها و ارزشهای درونیشان هستند.
ویکتور فرانکل معنا را به این شکل توصیف میکند: «امکاناتی که در پشت واقعیت نهفته است.». لانگله (Langle) بدین شکل این مفهوم را بسط داده: «معنا، با ارزشترین امکان در شرایطِ واقعی است.» که "شرایطِ واقعی" در این عبارت به معنای شرایطیست که انسان را احاطه کرده است. لانگله، بر مبنای تعریفی که از مفهومِ معنا ارائه داد، روشی برای یافتنِ معنا با چهار گام پیشنهاد کرد:
- ادراک واقع گرایانه (فاصله گیری از خود – از دیدِ بیرونی به موضوع نگاه کردن)
- آزادیِ احساسات (خودِ متعالی)
- قابلیتِ تصمیمگیری (آزادی)
- عمل کردن (مسئولیت پذیری)
علاوه بر این موارد و باتوجه به مطالب گفته شده در دو بخش قبلی، میتوان از راهکارهای پیشنهادی برای تغییرِ نگرش استفاده کنیم و نگرشهای ضروری برای زندگیِ معنیدار را (که هردو این موارد در بخش "دیدگاهِ معنادرمانی" بیان شدهاند) در مراجع ایجاد کنیم. به این شکل و با درنظر گرفتن اهمیتِ رسیدن به ارزشهای شخصی در مراجع، میتوان مسیر مناسبی برای درمانِ سندرمِ فرسودگی به مشاوران و رواندرمانگران پیشنهاد کرد.
---------------------------------
پ.ن.1: اولین مقالهای که تو حوزهی روانشناسی به شکل رسمی نوشتم :)
پ.ن.2: 4 تا عنوان داره، هرکدوم رو توی یک پست منتشر کردم که زیاد نشه حوصله کنین بخونین :)) لینک پست قبلی اینه..
پ.ن.3: این مقاله خیلی خلاصه و مختصر نوشته شده و ارزش درمانی نداره حقیقتا... بیشتر، مخاطبش درمانگرانی هست که با خوندنش بتونن روش درمانی موثرتر برای فرسودگی پیش بگیرن!
- ۹۹/۰۵/۰۷