رهایی از دانستگی - 2
- يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۴۵ ب.ظ
شما برای پاسخ به این سوالها، قادر نیستید که به کس دیگری اتکا داشته باشید. هیچ راهنما، مربی یا مرشدی وجود ندارد. فقط شما هستید؛ یعنی ارتباط شما با دیگران و جهان، هیچ چیز دیگری وجود ندارد...
....
حتی من هم نمیتوانم راه روشنی به شما پیشنهاد کنم. اگر من آنقدر نادان باشم که یک راه و روش به شما پیشنهاد کنم و فرضا اگر شما هم آنقدر احمق باشید که از آن پیروی کنید، در آن صور شما فقط مقلد چیزی جدید خواهید بود، خود را تطبیق خواهید داد و وقتی این کار را کردید، درواقع در خود یک مرشد جدید بنا کردهاید. شما احساس میکنید که باید فلان کار را بکنید چرا که اینطور به شما گفته شده است و در همان حال از انجام آن کارها ناتوان خواهید بود... پس شما زندگی دوگانهای را بین ایدهی یک روش و واقعیت هستی روزانهتان میگذرانید.در هنگام تلاش برای انطباق خود با یک ایدئولوژی شما خود را سرکوب میکنید، در حالی که آنچه که واقعا حقیقت دارد، ایدئولوژی نیست بلکه خود شما هستید.
من میبینم که باید کاملا در اعماق وجودم تغییر کنم. من دیگر نمیتوانم به هیچ سنتی وابسته باشم، زیرا سنت باعث به وجود آمدن این تنبلی عظیم، این پذیرش و اطاعت شده است.....
....
هرچه راجع به خودتان میدانید فراموش کنید. هرچه راجع به خودتان تا کنون فکر میکرده اید، فراموش کنید. حالا میخواهیم با یکدیگر طوری شروع کنیم که انگار هیچ چیز نمیدانیم. سفر خود را با پشت سر نهادن همهی خاطرات گذشته آغاز کرده و برای نخستین مرتبه به درک خود نائل شویم...
--------------------
پ.ن.0: من و شما برای آفرینش جامعهای کاملا متفاوت چه کار میتوانیم بکنیم؟
پ.ن.1: لطفا به این سوال فکر کنیم... جواب بدیم. لطفا مثل سیبزمینی از کنارش نگذریم. لطفا رکورد تعداد پاسخهای بلاگ من رو بزنیم، نه بخاطر زده شدن رکوردها! بخاطر اهمیت موضوع... بخاطر خودمون.. بخاطر دنیامون :)
پ.ن.2: کریشنامورتی؛ رهایی از دانستگی
پ.ن.3: ادامه دارد
- ۹۸/۱۲/۲۵