باید شرطی بشی! شرط گذاری، مراقبت، حساب و کتاب:
هر روز صبح: شکر خدا، قول(که این کارو میکنم/نمیکنم)، حتما عمل کن، مراقبت(که زمین نخوری)، مراررت :)) (همون استمراره ... یعنی که اگه زمین هم خوردی، پاشو و ادامه بده ...)
داستان سقراط رو که شنیدین ؟ :) که یکی بش میگه یه خبری دارم، میگه درسته ؟ نیکی ای توش هست ؟ مفیده دونستنش ؟ پس نگو ! (خلاصه ی خلاصه ی خلاصه بود این :)))) به این میگن مراقبت ...
#من
+ همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم
- الکی مثلا همه چیز حل شده ؟! :|
+ چیه ؟ تلقینم نمیتونیم بکنیم ؟ :(
- :| شرمنده .. ادامه بده 3>
#شاهین
بازم خاطر نشان میکنم: غلط کردی !! :دی زودتر یه قرار کوه بذار :)
#فرزانه
"دوستت دارم" براش کمه :-( 3> :-*
#من
آهــــــ ...
#پدر
....
#مامان
3> :-*
#بابا_بزرگ
کمکات نبود من نبودم الآن :-* :-)
#من
شکرت خدام :)
#عمین
مرسی که هستی ..
#حافظ
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول // آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
#من
شط :| بریم ببینیم بالاخره میتونی کم بیارونیم یا نه ؟ :-مصمم (مخاطب: دنیا)
#خدا
"و اگر از اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردندو تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم. ولی آنها حق را تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم"
#من
غلط کردم !!! :| :-شای
تو این بخش جاناتان مرده و وارد بهشت شده انگار !
- ما جهان آیندهمان را به یاری آموخته های جهانی که در آنیم برمیگزینیم. نیاموختن همان و جهان آینده را چون جهان حال دیدن همان :|
- "آیا بهشت جای دیگری نیست ؟" - "نه جاناتان، چنین جایی وجود ندارد ! بهشت در زمان و مکان نیست. بهشت کمال یافتن است."
- آنگاه که بدانی چه میکنی پیروزی در راه است.
-
Yanni\1994 Live At The Acropolis\04 - The Rain Must Fall.mp3
50دیقست دارم اینو گوش میدم (مخصوصا دیقه 3 تا 5ش :| :| :|) .......... عاالــــــــــــیــــــــه
---------------------------------
پ.ن.1: http://pleer.com/search?q=yanni+the+rain+must+fall+live+at+acropolis
- شرایط اقدام به قتل یا خودکشی زمانی بوجود میآید که فرد امکان گریز از وضعیت ناهنجار و دشواری که گرفتارش شده را ناممکن بداند. موقعیت بحرانی میتواند معضلی باشد که شخص از حل آن ناتوان است یا گمان میکند ناتوان است. در چنین حالتی ذهن او برای رهایی از بحران و در واقع برای حل مسئله دو راه حل غیر طبیعی را ممکن است انتخاب کند: 1) میکوشد تا صورت مسئله را پاک کند(قتل) 2) اقدام به محو کردن حلال مسئله میکند(خودکشی)
- من همیشه به یقین آنها حسرت میخورم. یقین آنها از کجا آمده ؟ از جهل ؟ اگر ندانستن و فکر نکردن به ماهیت آفرینش چنین آرامشی میآورد من به سهم خودم به هرچه دانستن اینچنینیست لعنت میفرستم.
- ای پسر عمران! هرگاه بنده ای مرا بخواند، آنچنان به او گوش میسپرم که گویی بنده ای جز او ندارم اما شگفتا بنده ام همه را چنان میخواند که گویی همه خدای اویند جز من. ( :| )
توصیه میکنم این کتاب رو بخونین .. کتاب 113 صفحه ای مفهومی و سنگینیه و اوایلش آدم رو گیج میکنه و حتی ممکنه باعث بشه نیمه کاره رهاش کنین ! ولی اگه ادامه بدین و به اواسطش برسین جذاب میشه و نتیجه یی که باید رو میگیرین ازش :)
چرندیاتی هم که دیشب بلغور کردم اثر خوندن این کتاب بودن :پی
سوال اساسی کتاب، "خداوندی هست ؟"، در طول کتاب بی پاسخ میمونه و فقط در انتها چند سطری خواننده رو به سمت "آری، هست" میبره !
داستان کتاب اما روایت چند ماه از زندگی یونس هست که داره تز دکتراش رو در باره ی علل اجتماعی خودکشی دکتر پارسا مینویسه. (:| :دی)
به نظرم نویسنده یا باید "منکر خدا"یی باشه که خیلی خوب تونسته انکارش رو از فیلتر های چاپ این مملکت عبور بده، یا این که "خیلی بد" خواننده رو به سمت (فقط) فکر راجع به "وجود او" سوق میده :))
چند خط از کتاب رو که برام جالب بود مینویسم ... باشد که هدایت شویم :)) :
او
از غرق شدن میترسید.
برای همین، هیچوقت شنا نمیکرد،
سوار قایق نمیشد،
حمام نمیکرد،
و به آبگیری پا نمیگذاشت.
شب و روز در خانه مینشست،
در را به روی خود قفل میکرد،
چفت پنجره ها را میانداخت،
و از ترس اینکه موجی سر نرسد،
مثل بید میلرزید!
عاقبت آنقدر گریست
که اتاق از اشک پر شد
و او را در خود غرق کرد!
"شل سیلور استاین"
آقاااااا !!!
خوب امروز نامردیه که :)) امروز 1ساعت کمتر وقت دارین که وبلاگ منو بخونین :پی :پی :دی :دی
همین الآن الآن ساعت شد 1 !!! :| :))))
بازم مبارک باشین :) و مواظب ! که روزاتون رو خوب خوب خوب بسازین :) :*
امین جون
فک کنم یه عذر خواهی بت بدهکارم !
آخرین باری که تو خوابگاه حرف زدیمو یادته ؟ اواخر ترم پیش ..
نمیدونم چی شد که یهو یادش افتادم ... :)
یه حرفایی بت زدم، اون موقع نمیتونستم درکت کنم ... ینی تو فضای ذهنی نزدیک به تو ای نبودم ...
الآن فکر میکنم نمیشه ازت ایراد گرفت ... نمیشه !
شاید اگه جات بودم حتی بیشتر از تو کم میاوردم ... :| کی میدونه ؟
دعام کن مرد 3> :) (میدونی که بش نیاز دارم شدید ..)
94 داره از دوووووووور میاد :) آروم آروم، بدون عجله .. همونطور که 93 اومد !
همونطور هم که 93 رفت اینم میره و به جاش 95 میاد ...
تو 93 من 20 سالم بود، تو 94 21 سال و تو 95 22 سالم قراره بشه اگه زنده بمونم :)
اما ....
فقط همین ؟!
ما آدما فقط سنمون زیاد میشه ؟!! فک نکنم :| یعنی که خوب آره ... اگه کاری نکنی که فقط سنت زیاد میشه !! :/ فقط یه قدم به سمت مرگ برمیداری ... ولی من این مدلی رو اصلا دوست ندارم ! -_- حال نمیده :-اخم اینجوری باشه میبازیم جو :))
همین الآن برای داشتن 3تا چیز خداتو شکر کن :)
زود زود زود :))
--------------------------------
پ.ن.: داشته هاتو به یاد بیار ..