خوب خیلی طبق پیشبینی ها پیش نرفت اوضاع :دی
اولش که قرار بود توی عید کارای ترممو بکنم که نترکم، نکردم و 1ماهه که دارم میترکم :)))
بعد از عید هم که هفته ای نشد که توش ترکیبی از موارد زیر نباشه:
دیده شده که بعضی اساتید فقط استاد نیستند! معلمند … برخی از آن بعضی، فقط معلم نیستند! راهنمایند … بعضی از آن برخی، فقط راهنما نیستند! که اگر تو دانش جو باشی، روش بهتر زیستن را از او می آموزی … نظم را می آموزی … دقت و توجه در انجام کار را می آموزی …
البته کسانی هم هستند که دوست داشتند او فقط برگه ی انتخاب واحدشان را امضا میکرد ولاغیر ! نزدیک به 100% افراد جامعه ی شریف ! بله ! اما او ناامید نشده و هر ترم با مشغله ی بیش از پیش، به رهنمایی و ناامید کردن آن افراد اندک شمار میپردازد.
دماغش چاق و راهش پر رهرو باد :دی
مکالمات ذهنی من امروز عصر:
- بعضی وقتا خوبه به جای درس خوندنهای همیشگی و نا-شاد بودن بری دوستتو توی بیمارستان ببینی :( ناسلامتی عملش کردن :|
- 3تا امتحان !! شیب !! عمه ! :-اخم
- عبضی :-(
بدون شرح :))))))))))))))))
"""""
نه :/ مشکل اینه که بعضیا با برنامه ریزی دوشواری دارن، بعضیا (من مثلا) با یهویی بیرون رفتن 😞
برای همینه که مدتهاست با هم نمیتونیم بیرون بریم 😐
لزوما هم هیچکدوم اشتباه نمیکنیم !! تناقضش اینجاست :دی
"""""
این جوابای من به بنده خدایانی بود که باعث شدن این پست رو بذارم :)
3تا امتحان و 2تا ددلاین تمرین همه و همه توی 3روز !!! :| :-اس
یکی از اون 3تا، میانترم درس ارشدیه که واقعا به پاس کردنش نیاز دارم :"
یکی از اون 2تا هم تمرین 2ی همون درسه :دی
خلاصه تا همین حالاش (از عید به بعد) که داشتیم جر میخوردیم، این 3-4 روز هم به طریق اولی ... باشد که بعدش فاینالی رستگار شوم :|
چیزای زیادی پیش اومدن که بخوام بگمشون !
جولیان بیگراسِ روان تحلیلگر، در یکی از سخنرانیهایش عنوان کرد که مطالعه ی دقیق بیش از 100 خانواده در آمریکا نشان داد در خانواده هایی که نزدیکی بدنی میان پدر و مادر و فرزندان وجود داشت، هیچ گزارشی از زنای با محارم وجود ندارد. حمام کردن پدر با فرزندان سه یا چهار ساله اش هیچ اشکالی ندارد. این رفتارها راهیست مناسب برای پیشگیری از زنای با محارم، چرا که نیاز کودک برای مهربانی و کنجکاوی طبیعی اش به این شکل با تماس بدنی رفع میشود.
اگر میان پدر و مادر و فرزند تماسی وجود نداشته باشد، این نیازهای برطرف نشده به نواحی جنسی تنزل داده میشوند و هرگونه تماس بدنی ای ممکن است توسط فرزند جنسی تلقی شود. این دوری باطل است؛ هرچه به مهربانی بیشتری نیاز داشته باشیم، انرژی جنسیمان بیشتر میشود، چرا که این شیوه را تنها شیوه ی دریافت محبت میدانیم.
..........
کافه گراف :))
راستش این ماه پولم زیادی نکرده بود مثل ماه پیش :)) ولی در خانه نشسته بودیم داشتیم تخمه میشکستیم که بابامون اومد و یخورده گیر داد و دعوامون شد :| منم دیدم بشینم خونه دعوا میشه، پاشدم رفتم کافه :)))))))
از این به بعد هم هر روزی که دانشگاه نیستم یه کاری جور میکنم که خونه نباشم فقط :| اینم شد زندگی ما !! :دی
این پست رو گذاشتم که یه خواهشی کنم ...
اگه من رو میشناسید، دو سه تا انتقاد آبدار ازتون میخوام .. :) از اونا که اشک آدمو در بیارن :))) (خصوصی باشه راحت ترم :دی)
اگه نه، از روی همین پست ها هر برداشتی که از شخصیتم دارین رو مبنا کنین و یه پندی، پیشنهادی، انتقادی، کوفتی چیزی لطفا :))
جالبه !
دلتنگی یه حس بیشعوریه که آدم(من) دلش میخواد خرخرشو بجوه :/ ولی همین دلتنگی اگه نبود آدم لذت لحظه ی دیدار رو هیـــچوقت تجربه نمیکرد :"
- یوسف گمگشته باز آید ز کنعان ؟
+ غم مخور :|
- کلبه ی احزان و اینا چی ؟
+ گفتم غمت نباشه :|
- باشه !
جالبه !
بعضی وقتا میخوای ولی نمیشه
ولی بعضی وقتای دیگه انتظارشم نداری ! ولی بدجوری میشه :))
برام دیدن یه فامیلی که خیلی وقت بود ندیده بودمش، اونم دوبار پیاپی خیلی جالب بود :)
تازه ! فردا، پس فردا هم ممکنه باز ببینمش :دی
اولین روز سال نودوپنج برای من با یه تجربه ی خیلی جدید و عجیب همراه بود !
نمیگم چی بوده، چون ممکنه عجیب ترین چیز برای من، بدیهی ترین چیز برای دوستم (مثلا شاهین) باشه !... همین "عجیب" کافیه تا بتونم بگم که متاسفانه یا خوشبختانه برخلاف تصورم خیلی هم کار ساده و معمولی ای بوده !! چیزی که من سالها فکر میکردم نشدنی(!!)ه الآن تو 22سالگی انجامش دادم :)
حرف زیاد میخواستم در این باره بزنم، ولی الآن که زمان تایپش رسیده میبینم که همشون خیلی حالت شعاری دارن :| مثلا میخواستم آرزو کنم روزی برسه که محدودیتهایی که خودمون برای خودمون درنظر گرفتیم رو از رومون برداریم تا بتونیم هر کاری رو به همون سادگی تجربه ی عجیب من انجام بدیم :) ولی خوب رسما چرته این آرزو :دی
اما سال نودوچهار!