اولین تجربه ی 95
- دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ب.ظ
اولین روز سال نودوپنج برای من با یه تجربه ی خیلی جدید و عجیب همراه بود !
نمیگم چی بوده، چون ممکنه عجیب ترین چیز برای من، بدیهی ترین چیز برای دوستم (مثلا شاهین) باشه !... همین "عجیب" کافیه تا بتونم بگم که متاسفانه یا خوشبختانه برخلاف تصورم خیلی هم کار ساده و معمولی ای بوده !! چیزی که من سالها فکر میکردم نشدنی(!!)ه الآن تو 22سالگی انجامش دادم :)
حرف زیاد میخواستم در این باره بزنم، ولی الآن که زمان تایپش رسیده میبینم که همشون خیلی حالت شعاری دارن :| مثلا میخواستم آرزو کنم روزی برسه که محدودیتهایی که خودمون برای خودمون درنظر گرفتیم رو از رومون برداریم تا بتونیم هر کاری رو به همون سادگی تجربه ی عجیب من انجام بدیم :) ولی خوب رسما چرته این آرزو :دی
اما سال نودوچهار!
در مجموع، اگه بتونم احساساتمو ندیده بگیرم میشه گفت سال خوب و پرباری بود برام ... ولی چون نمیخوام احساساتمو نبینم، میگم که سال بد و عجیبی بود ... تلخ ترین اتفاق زندگی 22ساله مو توی این سال تجربه کردم ... یه روزهایی مثل قیر سیاااه بودن ... و از یه جایی به بعد فکر کردم دیگه نمیشه روز سفیدی داشته باشیم :/ تا حالا خیلی تونستم ! دارم روزهای سفید رو (هرچند از دوووور) میبینم :) دارم میسازمشون ...
اما اگه سال پیش 2تا چیز خوب داشته باشه، اولیش روانشناسی یونگه که باهاش آشنا شدم و دارم کار میکنم ... دومیش هم گرافه که من رو بالاخره متوجه علاقم کرد ... امسال بود که من فهمیدم من قراره ارشد تو دانشگاه ...(؟) کانادا، الگوریتمهای گراف بخونم :)
امیدوارم که هممون نودوپنج رو هم با همین فرمون بتونیم پیش بریم و به اون جا(روزهای سفید)یی که میخوایم برسیم :)
همین یک نفر
عید 95
- ۹۵/۰۱/۰۹
چه خوب که اولین روز سال جدید با یه اتفاق خوب همراه بوده:)