سالی که گذشت..
- چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۲۸ ب.ظ
فروردین 99:
- قرنطینه و کرونا و تغییر لایفاستایلها
- دروننگریهای معمول اول سالم + مراقبهی جذاب 1روز سکوت...
- کلاسهای مجازی دانشگاه و سرویسی دهانها :))
اردیبهشت 99:
- فضای مناسب آکادمیک
- مشاوره با وحید بخاطر چالش سنگین اون روزهام (برای یادآوریش به متنهای اردیبهشت 99 همین بلاگ مراجعه کنید...)
- کلی فیلم و کتاب و سریال و TED و ...
خرداد 99:
- ترک خوردن بین تهران و رودهن...
- باز هم اوجهای آکادمیکم
- ملاقات جمعهای کوچکی از دوستان بعد از 4 ماه..
- سوء تفاهم رابطه... برای مدت کوتاهی
- سفر به "قصر بهرام" با بچههای شریف :)
در مجموع بهار سخت و طاقتفرسایی داشتم.. ترکیبی از جنگجو، حامی، نابودگر و آفرینشگر
تیر 99:
- مشاورهها و کوچینگهام در پایینترین حال روحیِ خودم!
- شروع نگارش کتاب "استفاده از شخصیتشناسی در طراحی داخلی"
مرداد 99:
- حضور پررنگ پدرام توی روزهای سخت تابستانی
- بستری شدن 1 هفتهای پدر در بیمارستان
شهریور 99:
- کافه لئون ASP و قهوه و سیگار و ملاقات و کتاب و ...
- خوندن سه تا کتاب سنگین برای کارهای سمینار ارشدم
- کلاردشت ژرفی با حضور استاد :)
- اولین خرید بزرگ برای خودم (ساعت مچی) با حقوق مشاوره و رواندرمانی :)
نمودار سینوسی که توی بهار ذره ذره بالا رفت و فشارها رو روم زیاد کرد، توی تابستون به اوج خودش رسید و بعد کم کم شل کرد تا اواخر شهریور حال خودم و دلم خوب باشه :)
مهر 99:
- مشاوره، کوچینگ و مقاله نویسی در ویرگول
- آخرین ملاقات حضوریم با مبینا -خواهرم-
- ............ دلآشوبه... ACT کردن با ماجرا... گپ با پدرام... شروع مجدد خوابهای پریشون :)
- تولدی که توی شلوغی و دغدغههای مختلف گم شد! -هیچ هیجانی برای تولدم نداشتم امسال!-
آبان 99:
- نبود مادر، کرونا گرفتن یکی از دوستان نزدیک، روزهای واقعا سخت و دغدغههای واقعا بزرگ.....
- خوندن کلی مقاله برای کارهای سمینار ارشدم
- پذیرفتن سِمَت مدیریت منابع انسانی شرکت خانهی معماریِ ملکزادگان
- نگارش فصل 3ی کتابم
- چالشهای پذیرفته شدن موضوع پایاننامهم
آذر 99:
- روتینِ: شنبه ظهر تا 2شنبه ظهر رودهن، کلاسهای مجازیِ دانشگاه، دیدن دو-سه قسمت سریال وایکینگز، دیدن داییها و بچههاشون، ریلکسیشن و جمعآوریِ انرژی برای یه هفتهی سنگین دیگه :)) / ظهر 2شنبه تا 5شنبه شب شرکت و جلسهها و کارهای مختلف و مطالعه و ......
- کارورزی بیمارستان اعصاب و روان نیایش
- بستری شدن پدربزرگ و مرخص شدنش
- جلسه با شرکت یکتانت برای مشاورهی روانشناختی به تیم منابع انسانیشون
- شروع جلسات فیلمبرداری آموزشی دیآرک
بدون توضیح اضافی پیداست چقدر پاییز سنگینی داشتم..... جنگجو، جنگجو، جنگجو....
دی 99:
- همون روتین آذر تا وسطای ماه / بعدش فرجهی امتحانات و کارهای زیاد شرکت و کتاب خوندنای زیاد و ....
- رفتن به خونهی رضا (کرج) با پدرام و افسانه...
- غم سالگرد پونه و آرش و کلافگی و بیانرژی بودن چند روزم
- کافه لمیزهای زیاد -نشان از حجم زیاد کارهای این ماه-
بهمن 99:
- امتحانات ترم دانشگاه و فیلم و کتاب
- جلسات متعدد شرکت و مشاوره و کوچینگ و چالشهای مختلف
- ترسیم چارت سازمانی شرکت و ....
- جلسه ی نقد کتابمون
اسفند 99:
- به سرعت اتفاقات افتادن -همون که تو پست 2/فروردین راجع بهش گفتم :)
- دوتا سفر قشنگ :)
- دورهمی آخر سال قشنگ :)
- کلا اتفاقات قشنگ.. :))
زمستون هم سنگین بود -از نظر کاری و دغدغههای ریز و درشت-، اما حال دلم بد نبود واقعا توی عموم روزها و شباش!
ته داستان هم که happy ending شد :)))
--------------------------------
پ.ن.1: منتظر یه 1400 جذابم با این مقدمهای که داشته :)
پ.ن.2: اگر خیر ما و تمام هستی یافتگان در این است، باشد که چنین شود....
- ۰۰/۰۱/۰۴
سلام با آرزوی موفقیت و سالی خوش برات. :)