کلاردشت، 7 نفر!
- چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۵۰ ب.ظ
سفر با دوستانِ همزبون کلا مزایای زیادی داره... این مزایا وقتی بیشتر خودشونو نشون میدن که علاوه بر همزبونی، همفکر باشین و دغدغههای مشترکی داشته باشین!
من 6 روز با چندتا از صمیمیترین و خوشانرژیترین دوستای سالهای اخیرم سفر بودم. بچههای ژرف، کلاردشت.
پدرام که از شدت نزدیکیِ روانی، حکم داداش بزرگه رو برام داره، چندتا از بچههای ژرف رو به ویلاشون دعوت کرد و ما هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی (جون عمهمون!) رفتیم...
هم عیش و نوشمون سر جاش بود، هم مکالمههای دو الی چند نفری عمیق و جذاب...
روز سوم سفر فهمیدیم که وحید شاهرضا (استادمون توی کلاس ژرف) هم همراه با آنیتا (همسرش) تو فاصلهی 40 دقیقهای ما هستن!! دعوتشون کردیم. اومدن. دو روز فوقالعاده رو تجربه کردیم :) از عیاشیها که بگذریم (تا حالا با استادم نرقصیده بودم :دی)؛ هم فیلم دیدیم و تحلیل کردیم، هم روی من سایکودرام اجرا کردیم (و کللیییی نسبت به مسئلهای که این روزا باهاش درگیرم و بهش دارم فکر میکنم دید پیدا کردم)، هم توی جنگلِ بکری که پدرام میشناخت پیادهروی و مراقبه کردیم و .....
خلاصه که سفرِ خوبی بود! سفر برید :))
- ۹۹/۰۶/۱۲
دلم خواست!