روایت درمانی (Narrative Therapy) چیست و چرا؟ :))
- پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ق.ظ
روایت درمانی چیست؟
روایت درمانی به عنوان درمانی پست مدرن و غیر تهاجمی، متناسب و سازگار با حوزههای اجتماعی و فرهنگیِ گوناگون است. این رویکرد به افراد میآموزد که گذشتهشان علیرغم شکستهایی که در آن اتفاق افتاده، تعیین کنندهی آیندهشان نخواهد بود بلکه تصمیماتی که در حال حاضر میگیرند و آنچه انجام میدهند است که آیندهشان را میسازد. چنین نگرشی اثر چشمگیری بر کاهش علائم عاطفی از قبیل اضطراب، غم، دلسردی، علائم شناختی چون خلاء، ناامیدی و حس بیفایدگی و حتی علائم فیزیکی مثل اختلال در اشتها، خستگی و مشکلات خواب میگذارد.
نگرش کلی روایت درمانی بر مفهوم شکلگیری هویتِ فرد بر مبنای داستانهایی که از زندگی خود نقل میکند استوار است (میلوجویک، 2014). به عبارت دیگر بر اساس این رویکرد، هویت فرد عمدتا براساس روایتها و داستانهای او از زندگیاش شکل میگیرد. این روایتها میتوانند شخصی، فرهنگی یا عمومی باشند.
روایت درمانی شامل فرآیند "ساختار شکنی" و "معناسازی مجدد" برای مراجع است. این اتفاق طی نحوهی خاصی از پرس و جو (برای مثال پرسشگری سقراطی) و همکاری متقابل بین مراجع و رواندرمانگر رخ میدهد. در این رویکرد، روند درمان فرآیندِ انتقال از یک روایت به روایتی دیگر است. بازسازی روایتِ فردی افسرده، غمگین، پوچ و خسته به روایتی شاد، امیدوار و پر انرژی که باعث کمتر شدن تنش و فشار در مراجع خواهد شد.
طبق تحقیقات فراوان انجام شده این رویکرد درمانی، برای کاهش علائم بسیاری از اختلالها، بخصوص اختلالهای افسردگی و اضطرابی کاربرد دارد (کوک 2013). بعلاوه، (میشل و همکارانش 2014) نشان دادند که روایت درمانیِ گروهی میتواند بر کاهش آسیبپذیریِ شناختی و جانشینی راهکارهای مدیریتی سازگارانه برای برخورد با مشکلات زندگی موثر باشد.
لازم به ذکر است که در طول درمان با استفاده از این روشِ درمانی، ممکن است مراجع یا مراجعان به دلایل مختلف با مشکلاتی برای توضیح و بیان افکار، احساسات و تجربیاتشان مواجه شوند. در این گونه موارد، لازم است درمانگر از تسلط و خبرگی کافی برای راهبری درست مراجع برخوردار باشد و کار او را جهت بازنویسی (یا بازگویی) روایت زندگیاش تسهیل کند. بازگوییای که دیگر با نگرش مسئله-محور نخواهد بود. به عبارت دیگر میتوان گفت که روایت درمانی، شامل یک تغییر الگو (paradigm shift) از مدل نقل داستانهای گذشتهی مراجع است.
در مجموع میتوان گفت که روایت درمانی، بیشترین اثرگذاری را بر اختلالهایی دارد که نقش نگرش انسان در آنها پر رنگ است. اختلالهای اضطرابی از آن دستهاند. اگر مراجع شجاعت بیان خاطرات تلخ زندگیِ خود و احساس کردنِ احساسات خود از مرور آن وقایع را داشته باشد، میتوان به درمان امیدوار بود. به عبارتی اگر مراجع انتخاب کند که به جای تعابیر قدیمی و ناسالم خود از وقایع، با نگرشی متفاوت و خلاقانه به آنها بنگرد و تعبیری جدید و مناسبتر نسبت به آنها برگزیند، میتواند از اختلالی که دچار آن است رها شود.
--------------------------------
پ.ن.1: این هم بخشهایی از یک مقالهی دیگهست که براتون جداش کردم..
پ.ن.2: بخشهای دیگر مقاله خیلی تخصصی میشد و از حوصلهی بلاگ خارج بود. اگه کسی دوست داشت کل مقاله رو داشته باشه توی تلگرام بهم پیام بده :)
- ۹۹/۰۵/۰۹
برای تروما مثلا کسی که بهش تجاوز شده یا شاهد مرگ کسی بوده
موضوع جالبی بود... اینطوری شاید توانایی همدلی شخص هم بیشتر بشه... چون همین که بتونه گذشته خودش رو از یه زاویه دیگه ببینه میتونه خودش رو جای دیگران هم بذاره و همدلی کنه!