سرد، مثل مرگ
- دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۱ ق.ظ
در سردترین حالت روحی با پدرم دارم به سر میبرم....
مشکلی با بودن کنارش ندارم! البته تا وقتی که باهام شروع به حرف زدن نکنه!!
مثلا سر یه سفره ناهار و شام میخوریم، وقتی میرم برای غذا خوردن کنترل رو برمیدارم و بدون اینکه علاقهی زیادی به فیلم یا فوتبالی که داره پخش میشه داشته باشم اون رو میبینیم.... ممکنه سر فیلم خندم هم بگیره حتی..
ولی یه زمانی مثل الآن، ازم یه سوال درمورد واتسآپش کرد و من بدون اینکه برم پیشش ببینم اصلا چی میگه گفتم من بلد نیستم! در حالی که فکر کنم بلد بودم :))
----------------------
پ.ن.1: همینجا دارم اعلام میکنم... آدمی که دست عسلی منو گاز بزنه، انتظار بهتر از اینو ازم نداشته باشه!
- ۹۹/۰۴/۲۳
اینطور چالش هایی با خانواده دارم ولی اصلا دلم نمیاد اندک دانشی که در زمینه ی فناوری دارم و مادرم بهش احتیاج پیدا کرده رو ازش دریغ کنم.
با این وجود شمام حق داری یجورایی 🚶