از داخل جلسات کوچینگ
- شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۱۲ ق.ظ
این روزها چند نفر هستن که بهم اعتماد کردن و من رو بعنوان life coach شون انتخاب کردن...
البته کوچینگی که من انجام میدم مقدار خوبی هم theme روانشناسی داره که همین نکته منو با کوچهای دیگه متفاوت میکنه!
حالا کاری به این حرفا ندارم!
امشب گفت و گومون به سمت جالبی رفت و من یه لحظه احساس کردم که این حرفا ممکنه در آینده برای خودم تو موقعیتهای سخت شنیدنی باشه! :))
مسئله احساس کلافگی و اضطرابی بود که امروز تجربه کرده بود. ازش خواستم بگه این اضطراب از کجا میاد:
- از دورهی دیآرک که آخر هفته داریم برگزار میکنیم. نگرانم که موفقیتآمیز نباشه
+ اگه نشه چی میشه؟
......
- نکتهی مهم اینه که از بدهکار بودن بدم میاد.
+ بدهکار بودن چیزی نیست که به خودی خود باعث اضطراب بشه! بدهکار بودن یه fact ه، اضطراب یه احساسه... fact از جنس والده، احساس از جنس کودکه... بازم بگرد :)
...
- دوست دارم پیش پدر و برادرم وجاهت داشته باشم.
+ سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد....
بیگانه هر موجودیه که از پوستت بیرون باشه! هرچقدر دور یا نزدیک..
بگذریم..
این حرفامو مینویسم تا بعدا یه جا به دادم برسه (و شاید به درد کس دیگهای هم بخوره):
- کودکو کی اذیت میکنه؟ والد / والدو کی میتونه کنترل کنه؟ بالغ.. بالغ باید بتونه بین کودک و والد قرار بگیره و نذاره که فشارهای زیادی والد به کودک وارد بشن!
- سالها دل ...... نیازت به وجاهت داشتن پیش خودت رو روی پدر و برادر فرافکنی نکن
و فکر میکنم مهمترین نکتهی این نوت:
-
دقیقا اینجور وقتاست که باید نگاه فیلم life is beautifull رو داشته باشی! بقیهی وقتها که شرایط خوبه که هنر نیست :)))
- همهی اینا بازیه.. بازیای که یه سری مرحله داره و تو باید این مرحلههای دردناک و سخت رو پشت سر بذاری تا امتیاز جمع کنی و نفر اول بشی و جایزه رو برنده بشی :)
- ۹۸/۱۱/۲۶