بیست :)
- جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۱۶ ب.ظ
راه طولانیای رو اومدم تا برسم به جایی که هستم..
راه طولانیتری هم پیش رومه :)
میدونی چجوریه؟
یه مسیر سنگی رو تصور کن که لابلای سنگا چمن سبز شده...
آفتابِ قبل از ظهر روی دشتهای اطراف طلا ریخته
خنکای هوای پاییزی روی قطرههای عرقی که از راه روی صورتت نشسته رژه میره
چه لذتی بیشتر از این میتونی تصور کنی؟!
ولی هنوز یه چیزی کمه!
تنها چیزی که میتونه سختیا و بالا و پایینِ مسیر رو برات هموار کنه...
آره! دارم درمورد همراهانی چون آبِ روان حرف میزنم :)
همراهایی که هرکدوم برکتی برام هدیه آوردن و نمیذارن خستگیِ مسیر تو تنم بمونه...
مثل اون شب تو چمنا که به چشمام نگاه کرد و گفت توش آرامش و خستگی میبینه
یه نخ سیگار روشن کردم و بهش گفتم آره، ولی وقتی پیشتم خستگیم در میره :)
-------------------------
پ.ن.1: عدد بیست رو همیشه دوست داشتم :)
- ۹۸/۰۷/۲۶