من همه، من هیچ...
- پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۲۳ ب.ظ
تجربهی هزاران هزار سال زندگى بود،
من خاک بودم، درخت بودم، پرنده بودم، من آن غواص ته اقیانوسها، دانشمند ستارهشناس، ستارهاى که مىشناختش
من خاکستر آتشفشان، من باد بودم، بادى که خاکستر را از سرزمینى به سرزمین دیگر میبرد تا خاکِ آن درختى باشد که باز منم..
من همهی هستى ام و مرگِ من، زندگىِ من است،
از شکلى به شکلى و از جایى به جاى دیگر در جریانم...
----------------------------
پ.ن.1: بعد از تجربهی عملی نابودگر، اشتراک گذاری تجربهی یکی از بچههای ژرف (شیرین دادگر)، بدون دستکاری من :)
پ.ن.2: حیفم اومد نذارمش...
- ۹۷/۰۹/۰۸