غرقی شمگین!
- يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ق.ظ
با بود تند تخم مرغ از خواب بیدار شد. ساعت کوکیش خواب رفته بود و بیدارش نکرده بود!! میخواست لباساشو بپوشه و زودتر از خونه بزنه بیرون که مامانش گفت باهاش میاد! خورد تو حالش ... میخواست سر صبحی یه نخ سیگار ناشتا بیگیرونه حالش جا بیاد اما حالا نمیشد .. آخه میدونی؟ چند باری خواسته بود سیگارو بذاره کنار اما حالا دیگه نمیشد .. نشست صبحانه خورد و راه افتادن، به ایستگاه اتوبوس که رسیدن اتوبوس چهار راه آرامش اومد ...
حالش خوش نبود زیاد. دیشب با بغض خوابیده بود و صبح با همون بغض از خواب بیدار شده بود ... توی خوابش یک صحنه هزار بار تکرار شد! "نرجس با لبخند پشتشو میکنه و به سمت حسن میره ... از این بدتر، حسن بغلش میکنه و نرجس توی بغل حسن گم میشه"
مامانش گفت "چته؟ باز خواب دیدی؟"
با یه لبخند ساختگی گفت "نه مامان جانم :) همه چی اوکیه" و سوار اتوبوس شد
کسی که اتوبوس رو طراحی کرده به عقلش نرسیده بود که باید تفکیک جنسیتی کنه اما مسئولای جمهوری اسلامی همیشه به فکر همه چیز هستن ... همین تفکیک جنسیتی ساده باعث شد پشت به مامانش بشینه و دیگه مامانش نمیدید اشکی که قطره قطره با تِمپوی آهنگ "سلطان قلبم" از گوشهی چشمش میچکید ...
یه ایستگاه مونده به چهار راه پیاده شد، سر ۷ تیر، طبقهی ۱۳ ساختمون حسام الدین فرزاد ... خرابهای بود که هروقت میخواست سیگار بکشه میرفت اونجا .. اما این دفعه برای کشیدن سیگار نبود که داشت میرفت! میخواست سیگارو ترک کنه ... میخواست سیگارو برای همیشه ترک کنه .....
زیر درخت آلبالو شادیمونو گم کردیم ... چی شدیم ما؟
------------------------------
پ.ن.1: رادیو چهرازی
پ.ن.2: سینا حجازی
پ.ن.3: طبقه 13 ساختمون حسام الدین فرزاد جای خوبی برای ترک سیگار نیست .....
- ۹۷/۰۲/۲۳