یه شروع افتضاح
- سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ق.ظ
امروز متوسط شروع شد :|
اول که خودم خییلی زود بیدار شدم ...
بعد آقای س.ط. سرما خورده بود و حالش خوب نبود :|
بعدش آقای ی.ط. که از اصفهان برگشته بود رسید و حالش از امتحان های مسخره ای که بد داده بود گرفته بود :|
این وسط حالا من وایبر چک کردنم هم گرفت :||| و فهمیدم که خانم ف.ه. فلان :(
بعد آقای ع.ط. یادش رفت یه چیزی رو برداره ...
بعد همون آقا فهمید که گوشیشم حتی توی خونه جا گذاشته بوده :| و خانم ف.ط. باید باهاش جهت سرما خوردگی آقای س.ط. هماهنگی های لازم رو انجام بده و ....... و حتی از شرکت کذا هم برای قرارداد مذا باید زنگ میزدن امروز و و و ... :(
بعد حتی ضبط ماشین آقای ع.ط. هم خراب شده بود :'( دلم براش خیـــــلی سوخت :|
بعد من هنوز هم منتظرم که سر فرصت زنگ بزنم به ف. ها :| :( هم میترسم هنوز خواب باشه، هم اینکه نمیشه خوب الآن :/
بعد توی اتوبوس هیچی :))
بعد آقای ف.م. جهت انجام نشدن کاری که دوست داشتن انجام بشه عصبانی بودن :|
بعد اون اصن به درک ... با م.ط. چیکار داری آخه ؟ :(
بعد من هنوزم میخوام زنگ بزنم ......
بعد دیگه هیچی ... یعنی هنوز وقت نکردم اتفاقی بیفته دیگه :دی !
ولی میخوام فرمون امروزمو خودم بگیرمش توی دستم :) نمیذارم خراب شه کل روزم ... تو هم کمکم کن خدا :) 3>
همین یک نفر ناراحت ...
-----------------------------------------
پ.ن1: از این به بعد ته هر پست "حالت لحظه" رو اضافه کردم ... :)
پ.ن.2: اسم پستو اول گذاشته بودم "یه شروع متوسط" ولی الآن میبینم که واقعا حق مطلب ادا نمیشه :| "یه شروع عوضی" ؟ "یه شروع بد" ؟ ...
پ.ن.3: فرمون دست گرفتن رو با آهنگ گوش کردن و اینجا نوشتن شروع کردم از همین الآن :)
پ.ن.4: من که فرزند این سرزمینم، در پی توشه ای خوشه چینم .....
پ.ن.5: هنوزم : ای خوشا پس از لحظه ای چند آرمیدن ، همره دلبران خوشه چیدن / از شعف گهی همچو بلبل نغمه خواندن ، گه از این سو به آن سو پریدن :)
- ۹۳/۱۰/۲۳