ترک کن
- يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۹ ق.ظ
آدما وقتی مجبور میشن خونهای که توش بزرگ شدن رو ترک کنن (حالا چه دانشگاه شریف قبول شده باشن و باید خوابگاه بگیرن، چه خونه رو به هر دلیلی فروختن و مجبورن برای همیشه ترکش کنن)، با گوشه گوشه ی خونه انقدر خاطره دارن و انقدر دلشون برای در و دیوار خونه تنگ میشه که تقریبا کسی نمیتونه جای خالی "عزیز از دست رفته"شون رو پر کنه !!
به حقیقت بالا این رو هم اضافه کنم که وقتی دانشگاه قبول میشی یا وقتی خونه رو داری میذاری برای فروش، مینیمم یکی دو ماه تا ترک خونه وقت داری و توی این وقت نه خیلی کم، فرصت داری که تا حد ممکن خودت رو آماده ی شرایط کنی و به اصطلاح اُوِر-دُز نکنی ....
تَرک خونه یه مثالی بود برای انواع ترک (البته به جز ترک موتور !!) ... منظورم ترکهایی مثل ترک سیگاره! یا ترک نوشابه!! یا کنار گذاشتن دانشگاه بعد از 8 ترم بخاطر اهداف متفاوتی که تو سرت داری ...
بعضی ترک کردنها ساده ن و بعضیاشون سخت ... بعضیاشونو من تجربه کردم و بعضیاشونو نه!
اما فکر نمیکنم کسی با من توی این جمله مخالف باشه که «ترک یک رابطهی قشنگ و دوست داشتنی که خود شخص دو طرف رابطه مشکلی هم با همدیگه ندارن از سختترین ترکهاست ....» نه که "یکی از سختترینها" ! خودِ خودِ سختترین ایشونن ...
امروز یه فکر جدید آزارم داد ...
فکر میکنم که "همه"ی کاری که میشد برای نجات رابطه کرد رو نکردم ...
فکر کنم ضعیف بودیم .. جفتمون! جفتمون تلاش بیرونی شدیدی برای "رسیدن" نکردیم!
هنوز دوست ندارم به این اعتراف کنم :| هنوز زمان میخوام برای رسیدن به عمق حقیقت ... اما امروز خراب شدم! هنوز خرابهااا قراره بشم!!
خدا تهمون رو بخیر کنه ..
-----------------------
پ.ن.1: جدیدا خیلی کم پیش میاد که "خودش بنویسه" ....
- ۹۶/۰۴/۱۱