خاطره_طور
- پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ
صبح با اکبری جلسه داشتیم ...
جلسه ی هفته پیشمون خوب پیش رفته بود و 1/3 از مقاله رو ترجمه کرده بودیم .. ولی امروز یه جایی گیر کردیم :| آخه چیزی که میگیم هم باید مختصر و خلاصه باشه، هم بتونیم منظورمون رو به ساده ترین روش ممکن بگیم :| جوری که یه آدم "یذره گراف بلد" اگه بخوندش بتونه بدون سوال پرسیدن از ما بفهمه موضوع چیه ! (آخه نمیشه خودمون رو اتچ کنیم به پبپر :| پس این محققین چه غلطی میکنن ؟ :دی)
خلاصه که پیر شدیم و به زووور رسوندیمش به نصف ! انتظار داشتیم حداقل 1/3 دیگشم تموم شه :(
میخوایم جشن 30سالگی دانشکده رو ما برگزار کنیم ... :) کار زیاد داریم :"
نشستن توی کافه و رسیدگی به امور شورور یه لذت جالبی داره که تاازه دارم باهاش آشنا میشم و درکش میکنم :)
باشد که رستگار شویم :))
------------------------------------
پ.ن.1: این پست ممکن است تا شب به روز شود :)
پ.ن.2: خاطره_طور ! :پی
- ۹۴/۱۲/۰۶