آن روی من

ساعت 2:25، 29/9/94، تهران، خونه !

تا حالا نشده پاییز در حال خداحافظی باشه و من در حال جر خوردن نباشم :)))

از زمستون یاد بگیره :| وقتی میخواد بره، هم همه خوشحالن، هم طبیعت خوب و سر حاله، هم ....

خوب .. میخوام تو برنامه هام کتاب خوندن و ورزش کردن رو هم بگنجونم ! حقیقتا وقتشو ندارم !! ممکنه حتی تلگراممو مدتی دی-اکتیو کنم !

حال شورا خوب نیست ... کلللللییی پیگیری مونده روی زمین که باید انجام بشه :| سایت دانشکده و تارنمامون مهمتریناشونه

حال گراف هم ! البته هنوز دیر نیست .. ولی انتظارم از خودم بیشتر بود :" هفته ی سوم داره تموم میشه و هنوز بی نتیجه !

یونگ هم که قربونش برم در حال کوبیدن ته-مونده ی وجودمه :)) ینی اصن یه وعضی :| استدلال اینه که برای ساختن آگاهانه و درست، اول باید پی رو بکنی و محکم کنی ساختمون رو .. ولی فرآیندش شدیییدد دردناک و گیج کنندست ..

اندروید رو ممکنه صبر کنم تا یکی دو هفته ی دیگه .. که هم شورا رو یه کم سر و سامون بدم، هم تو گراف به یه جایی برسم :) نمیدونم هنوز که چه تصمیمی درست تره .. :"

دانشگاه هم درسته که اولویت آخره، ولی به هیچ وجه قرار نیست کمش بذارم ! :)

در مجموع از زندگی شلوغ و پر کار خوشم نمیاد ! ولی این ماه و ماه بعدم رو دوست دارم :)