یک روز دانشجوی مملکت :))
- دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۶ ب.ظ
دیروز روز جالبی بود
اولش که کلاس و هیجان گراف و ایده هایی که هی میریختن توی ذهنم ... دوباره داشتم باهوش بودن رو حس میکردم :) :-peace
کلا من اعتقاد دارم هر کسی توی زمینهی خودش خوب و خفنه .. زمینه ی من هم (یکیشون) گرافه :)
بعد ناهار با فر و توت :) 3> کادویی که به قول خودش ارزش معنویش کافی بود :))
بعد یه مدتی باز تو شورا ولو شدم :دی نه کلاس داشتم، نه حال جزوه نویسی :))
این مدت تو SSC باز هم تمرین موسیقی بود و فیض بردیم ^_^
بعدش با کاظم رفتیم کادو برای تولد ایمان بخریم :)))) دیگه معلومه وقتی کاظم رو بفرستن قراره چی خریداری بشه :)))) نپرسین چون نمیتونم بگم :دی
یه سر به مغازهی لباس زیر فروشی زدیم، یه سر به داروخانه، یه دستفروشی هم وسط خیابون خفتمون کرد تفنگ خریدیم ازش، یه سیبزمینی مخصوص هم خوردیم که عکسشو قراره بدیم به ایمان عزیزتر از جان :دیییییی روی کیکش هم فکر نمیکنم بهتر از این اتفاق بیفته :)))
بعدش قرار بود به تمرین موسیقی توی تالار برم که نرسیدم :) به جاش رفتم تو شورا باز لش کردم تا تمرین موسیقی به من رسید :))) :دی
در نهایت هم با آهنگ فوقالعاده ای که ساختن روز به پایان رسید :دی
بعدش یه کم پیاده روی دوباره و برگشتن به دانشگاه، بعد جلسه ی به یاد موندنی شورا :)))) بهتر از این مجموعه برای خوش گذروندن پیدا نمیشه :)))
دانیال رو آویزون شدم و رسیدم منزل :دی
شام
تلگرام
خواب ^_^ :)))
- ۹۴/۰۷/۰۶