مرد و غارش !
- دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۱ ب.ظ
در زمانهای قدیم، مردمان اولیه روش ثابت و کارایی جهت زندگی پیش گرفته بودند ..
زندگانی آنها از یک روتین ساده اما کارآمد پیروی میکرد و آن اینکه مرد وقتی به تکلیف(!) میرسید، به جستجوی غاری، همه ی اطراف محل زندگی قبیله اش را میگشت و وقتی غاری در خور همسر مییافت، به قابلیت همسر داریش ایمان آورده میشد و ادامه ی ماجرا ...
الآن بحث من نه همسر داریه، نه دارم دنبال غار میگردم ! داستان اینه که این که "باید غار داشته باشم" خودشو کرد توی ژن مرد :)) و الآن پس از کللییی هزار سال، مرد با یه غار توی ذهن، ناخودآگاه، ژن یا هر چیزی که اسمشو میذارین پا به عرصه ی وجود مینهد !
حالا این غار به چه کار میآید ؟
همونطور که میدونیم، بانوان گرامی در مواقع ناراحتی و درگیری ذهن و فشار عصبی و ...، یه بند حرف میزنن و گریه میکنن تا تخلیه شن :) 3> (خیلی هم هوشمندانه ! و جواب هم میگیرن :-) 3>)
ولی این موجودات مذکر، نه تنها در مواقع عادیشون زیاد حرفی برای گفتن ندارند، بلکه در این لحظات (که ذهنی شلووووغ و ... دارند)، انگار زبان مادری فراموششان میشود ! :-" لب از لب نمیتوانند گشودن و در این مواقع است که غار به دادشان میرسد ...
غارِ مردانگی، محلیست که مردی تنها، در آن به حل مشکلاتش میپردازد و مشکل هرچه قویتر، عمق غار بیشتر ! فیالواقع غار عمقی به اندازه ی مشکلات دارد ! (#بی_انتها)
"داخل غارم میمانم تا مشکلم حل شود" 'یک مرد' !
---------------------------------------
پ.ن.1: من دوباره "همین الآن یهویی" حس نوشتنم رفت ! :|
پ.ن.2: کااااش رنگ دنیای خارج از غار فراموش هیچ مردی نشه 3> :-سر_پایین
پ.ن.3: من خووب خوبم #رستاک_طور ....
پ.ن.4: و افسوس که نمیتوان بازگشت و از نو ساخت #http://midnighthymn.blog.ir/post/145/a-slow-lovely-mail
پ.ن.5: ...
- ۹۴/۰۶/۰۹