درسهایی که انگار تموم بشو نیستن!
کاری که راه انداختیم و واقعا عاشقش هستم و اگه شرایط رو عادی در نظر بگیری خوب هم پیش میره اما الآن واقعا نیاز دارم که سریعتر از این پیش بره و زودتر به درآمد زایی بیفته تا اون استقلال مالی ای که مدتهاست نیازش دارم رو بدست بیارم تا .......
کتاب کتاب کتاب ..... چقدددددر مطلب هست که باید یاد بگیرم و چقددددر جا برای کار داره آدم ! هر روز هم که 24 ساعت بیشتر نداره :|
کلاس های مختلف و پولی که برای ثبت نامشون ندارم تا بدم و برم :|
و
صدرایی که کم کم دارم میشنوم صدای خستگیشو و دیر یا زود نیاز به 3-4 روز استراحت مطلق پیدا میکنه .... درست توی بدترین زمان ممکن در تاریخ :))
حال رابطه ها خوب نیست چون براشون وقت نمیذاریم ... یعنی نداریم که بذاریم ! :"
حس میکنم زندگی یذره زود جدی شد ... وقتی که هنوز براش آماده نبودم!
نه که الآن آماده نباشم! اما همون اولش تا اومدم به خودم بیام چند-هیچ عقب افتادم و الآن نمیتونم اون عقب افتادگی رو جبران کنم :/
کاش این قضیه فقط روی خودم تاثیر داشت ... -_-
------------------
پ.ن.1: هر آدمی توی زندگی یه روند سینوسی رو طی میکنه ... یه روزایی high هستی، یه روزایی نه!
بی تو
بی شب افروزی ماندنت
بی تب تند و پیراهنت
شک نکن
من که هیچ
آسمان هم زمین می خورد
ستون اول: رشد شخصی
لعنتی! دیگه تحملش رو ندارم!
قطعا آرمان کسی این نیست که در چهل سالگی با شرایطی مثل "شغلی که دوست ندارد و همسری که با او تفاهم ندارد و اقساط عقب افتادهی وام مسکن و ...." روبرو شود!
اما با نگاهی ساده به اطرافیانمان، مثالهای زیادی از موارد گفتهشده و حتی بدتر از آن را مشاهده میکنیم. پس چه تضمینی وجود دارد که ما هم به آن دچار نشویم؟
قسمتهایی از کتاب:
- سخت کار کردهای. مگر نه؟
- خیلی! سختتر از خیلیها. ساعتهای زیادی کار میکنم، اضافه کاری میکنم، هرکاری که بگویی.
- به نظرم شاید مشکل تو همین باشد!
- مشکل توی سخت کار کردن است؟
- نه، سخت کار کردن در نوع خود مشکلی ندارد! اما «اولین ستون موفقیت این است که بیشتر از آنکه سخت روی شغلتان کار کنید، روی خودتان کار کنید.»
- «موفقیت زمانی از راه میرسد که خود را فراتر از آنچه هستی رشد دهی.»
- چطور این کار رو بکنم؟
- کتاب بخوان، به سینما و تئاتر برو و ... و بعد اطلاعاتت را به کار بگیر.
- یک درخت چقدر قد میکشد؟ همانقدر که در توانش باشد. اما یک انسان چطور؟ انسان میتواند کمال را برگزیند یا سکوت را انتخاب کند!
- اما من تلاشم را کردهام!
- درست! اما نکته اینجاست که بیشتر مردم وا میدهند. شاید تو دست از تلاش کردن کشیدهای! الآن وقت آن است که دوباره دست به کار شوی و در جهت درست تلاش کنی.
- اگر واقعا میخواهی اوضاع تغییر کند باید خودت تغییر کنی. اگر به زندگی کردن به همین روش ادامه دهی، در آینده هم همان وضعیتی را مشاهده میکنی که الآن داری.
#موفقیت #رشد_فردی #گروه_پرانا
https://www.instagram.com/p/BOZp2lJFjh8/
داشتم پستهای قدیمیمو مرور میکردم به یه سوالی برخوردم که الآن جوابشو میدونم تقریبا! سوالایی که داشتم اینا بودن:
چی میشه که یه آدمی فکر میکنه که فقط اونه که درست فکر میکنه؟ درست زندگی میکنه؟ هرکی مثل اون زندگی نکنه خره؟ :|
چی میشه که یه آدمی فکر میکنه که تنها ارزش های خوب و درست دنیا، ارزش های اونن ؟ :|
چیزی که همین هفته توی یک کلاسی شنیدم اینه که
آدما فرق «تجربهی شخصی من از دنیا» و «شناخت درست از دنیا» رو نمیدونن ... هر آدمی یه تصور خاص خودش از چیزی که اسمش رو گذاشتیم "دنیا" داره و ما باید به این درک برسیم که همونقدر که تجربهی من از دنیا میتونه درست باشه، تجربهی دیگران هم همونقدر ممکنه درست باشه و اگه کسی مخالف من حرفی بزنه، به فهم و شعور من توهینی نکرده و صرفا تجارب ما با هم متفاوته! ضمن اینکه تلاش برای "شناخت" چیزی که بر ما احاطه دارد (مثل دنیا، خدا، ناخودآگاه و ...) تلاشی مزبوحانه و بی ثمر است.
مثل این میمونه که من برای خونهی خودم مبل بخرم، بعد یکی بیاد بگه مبلتون چرا راحت نیست! اینجا دوتا چیز وجود داره:
1. اینکه اون فرد باید میگفت: من توی مبل شما راحت نیستم (تجربهی شخصی منه این و ربطی به موجودیت «مبل» نداره!)
2. اینکه دیگه به من بَر نمیخوره که چرا به «من» توهین کرد! میفهمیم که تجربه ای که اون شخص با مبل خونه ی من داره با تجربهی من متفاوته فقط ....
---------------------
پ.ن.1: این پست رو میگم
پ.ن.2: کلاس جامع خودشناسی، دکتر شاهرضا