میگن که
"
از امام علی پرسیدن چجوریه که اعتقاد داری خدا هست ؟
گفت اینجوری که هرچی خواستم بکنم نشد و هرچی نخواستم شد !! فهمیدم یکی باید باشه که ارادش بیشتر از اراده ی منه ...
"
یا یه همچین چیزی ...
---------------------------
پ.ن.1:
+ بدو دیگه :| میخوام بنویسم :))
- دارم بستنی(1) میخورم :| صب کن خو :-"
+ ....
- هووومممممم ^_^ :-لذت :)) :-پی
بچه که بودم، بعضی وقتا که فیلم ترسناک میدیدم، کابوس میدیدم !! یکی نبود بهم بگه "آخه بچه !! :| مرض داری فیلم ترسناک میبینی ؟"
ولی 2تا خوبی داشت! یک اینکه آدم بیشتر بیداره تا خواب ! دو اینکه کابوسه تا شروع میشد از خواب میپریدی ... فوقشم 2-3 بار پشت هم میدیدیش ... و بعد هیچی :) خواااب راااحت و ... 3>
الآن ولی مدتیه بیداریم شده کابوس :| میفهمی ؟
------------------------
پ.ن.1: قبلنا فکر میکردم آدمایی که خودکشی میکنن چقدر ضعیفن :|
پ.ن.2: قبلنا بچه بودم نمیفهمیدم -_- :/
داشتم نوت های قبلیمو مرور میکردم اینو دیدم
---------------
بعد از دو دل شدن، رسیدن دوباره به یقین خوبه ..
تصور کن یه ساختمونی داری میسازی، سیل یا زلزله یا یه چیزی میاد خراب میشه :| ... بعد از شوک اولیه و خراب شدن حال و غیره، 2تا راه داری! یا بلند شی و دوباره و از نو شروع کنی به ساختن، یا بشینی و گریه کنی !! :|
وقتی یه تصوری از آیندت داری، بعد یهو یه طوفانی میشه و همه ی برنامه هاتو به هم میریزه، "بشینی و گریه کنی" مساوی مردنه :/ تنها راهت اینه که بلند شی. دوباره و از نو بسازی تصویر ذهنیتو از آینده ... ولی ایندفعه با دید باز ترت این کارو میکنی :) یعنی احتمال خراب شدنش کم میشه هر دفعه ...
البته که سخته !! البته که همون یک بارشم نامطلوبه !!! درسته ! ولی چاره چیه ؟ راه دیگه ای نداری :/ خلاصه که هرچی بیشتر بشینی خودتو بیشتر دور کردی از موفقیت :( همین
ولی ...
بعد از یقین کردن، دیگه نباید شک کنی :| اگه دوباره شک کنی یعنی همش کشک بود :| همه ی استدلال هات، همه ی تصویرت از آینده، همهی چیزی که از زندگی داری میبینی ....... اینجا دیگه سخته دوباره پاشدن (اگه قبلی رو فرض کنی ساده بوده !!!) :| :| :| :|
فعلا بسه :|