سربازی سر ِ بازی ِ سرسره بازی سربازی را کشت
گوسفندی سر ِ بازی ِ گرگم به هوا گرگی را خورد
دست هایی روی آسفالت خیابان ها جان می دادند
بال هایی زیر سایه ی سرد تفنگی بی جان می مرد
برادرا برادرا … حتماً اشتباهی شده اینجا شهر من نیست
برادرا برادرا … حتماً اشتباهی شده این شهر شهر من نیست
Irgendwer hat wohl das Ortesingansschild vartauscht
یکی از تابلوی اسم شهر رو عوض کرده
Das ist nicht meine Stadt, alles sieht heir so anders aus
اینجا دیگه شهر من نیست ، همه چیز یه جور دیگست
Ich erkenne nichts wieder , dort druben zum beispiel , das graue haus..
همه چی غریبه ست ، اون روبرو ، اون خونه رنگیه ، حالا سیاه ست
Das war mal quietschbunt und jetztz tragen sie farben aus der stadt hinaus
دیگه شهر از رنگ خالی شده
Mir schient als ob der himmel sich um ein-zwei meter varschoben hat
انگار آسمون دومتر بالاتر رفته
Alles runde ist eckig, jedes dreieck ein perfektes quadrat
گردی ها گوشه دار شدن و مثلث ها ، مربع های ناب
Die Menschen sind seltsam verformt, sie haben lautsprecher , statt ihrer Ohren
آدما خیلی عوض شدن ، جای گوش ، بلندگو دارن
Und wenn sie reden fallen die worter aus dem himmel ihren hals hinab
وقتی میخوان حرف بزنن ، واژه ها از آسمون تو دهنشون می افته
برادرا برادرا … حتماً اشتباهی شده اینجا شهر من نیست
برادرا برادرا … حتماً اشتباهی شده این شهر شهر من نیست
Bruder , irgendwas lauft falsch hier , das ist nicht mehr meine Stadt
برادرا ! حتماً اشتباهی شده ، اینجا شهر من نیست
Irgendwas lauft falsch hier , das ist nicht mehr meine Stadt
حتماً اشتباهی شده این شهر شهر من نیست
هروقت دلم میگیره از همه
قلم تو دستمه و مینویسم از اینکه سرسخت
باید پای دردا وایسم تا برسم به فرداهای روشن
قلبم میگه میکروفونو بردار و تو بخون حالا از همهی دردا
تا مرهم باشه واسه دل شکستت تا نمونی تو پای گله و حسرت
......
-----------------------------------------
مرهم - یاس
این مال منه ها !! به خودتون نگیرین :دی
برای رسیدن به نیتی که در سر داری با تمام نیرو در تلاشی و از هیچ گونه تلاشی فروگذار نمی کنی. هیچ کس نخواهد توانست در راه رسیدن تو به مقصودت خللی ایجاد کند. تو در چند قدمی پیروزی ایستاده ای و به امید خدا به زودی آنچه را که خواهان آن هستی، بدست خواهی آورد.
--------------------------------
پ.ن.1: به خودتون گرفتینم عیبی نداره :)) خوب بود جدی :پی حلال همتون :-*
#من
+ همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم
- الکی مثلا همه چیز حل شده ؟! :|
+ چیه ؟ تلقینم نمیتونیم بکنیم ؟ :(
- :| شرمنده .. ادامه بده 3>
#شاهین
بازم خاطر نشان میکنم: غلط کردی !! :دی زودتر یه قرار کوه بذار :)
#فرزانه
"دوستت دارم" براش کمه :-( 3> :-*
#من
آهــــــ ...
#پدر
....
#مامان
3> :-*
#بابا_بزرگ
کمکات نبود من نبودم الآن :-* :-)
#من
شکرت خدام :)
#عمین
مرسی که هستی ..
#حافظ
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول // آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
#من
شط :| بریم ببینیم بالاخره میتونی کم بیارونیم یا نه ؟ :-مصمم (مخاطب: دنیا)
#خدا
"و اگر از اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردندو تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم. ولی آنها حق را تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم"
#من
غلط کردم !!! :| :-شای
من که فرزند این سرزمینم ، در پی توشه ای ، خوشه چینم
شادم از پیشه ی خوشه چینی ، رمز شادی بخوان از جبینم
من که فرزند این سرزمینم ، در پی توشه ای ، خوشه چینم
شادم از پیشه ی خوشه چینی ، رمز شادی بخوان از جبینم
قلب ما ، بود مملو از شادی بی پایان
سعی ما ، بود بهر آبادی این سامان
خوشه چین ، کجا اشک محنت به دامن ریزد
خوشه چین ، کجا دست حسرت زند بر دامان
ای خوشا پس از لحظه ای چند آرمیدن ، همره دلبران خوشه چیدن
از شعف گهی همچو بلبل نغمه خواندن ، گه از این سو به آن سو پریدن
قلب ما ، بود مملو از شادی بی پایان
سعی ما ، بود بهر آبادی این سامان
خوشه چین ، کجا اشک محنت به دامن ریزد
خوشه چین ، کجا دست حسرت زند بر دامان
برپا بود جشن انگور ، ای افسون گر نغمه پرداز
در کشور سبزه و گل ، با شور و شعف نغمه کن ساز
قلب ما ، بود مملو از شادی بی پایان
سعی ما ، بود بهر آبادی این سامان
خوشه چین ، کجا اشک محنت به دامن ریزد
خوشه چین ، کجا دست حسرت زند بر دامان
خوشه چین ، کجا دست حسرت زند بر دامان
همین یک نفر خوشه-چین-گوش-کن !!
-----------------------------------
پ.ن.1: http://s3.picofile.com/file/7524815478/Khoushe_Chin_1_2online4_ir.mp3.html
پ.ن.2: http://s1.picofile.com/file/7524817525/Khoushe_Chin_2_2online4_ir.mp3.html
پ.ن.3: http://s3.picofile.com/file/7524820000/Khoushe_Chin_3_2online4_ir.mp3.html
پ.ن.4: http://s1.picofile.com/file/7524821826/Khoushe_Chin_4_2online4_ir.mp3.html
* یکی از مزیت های کم اومدن آب جوش برای چایی صبحانه توی خوابگاه اینه که میتونی بدون شستن قاشق برای هم زدن نبات توی چای، چایت رو هم بزنی. (به شرطی که خیلی کم نیاد و نصف لیوانت پر بشه !)
* ببین، کسی نمیتونه برات(به جات) تصمیم بگیره .. چون هیچکی شرایط تو رو کامل نمیدونه و درک نمیکنه و هر حرفی هم که بزنه (اگه مثل این حرف کلی نباشه) از روی قضاوت های خودش بوده و ممکنه اون قضاوت ها اشتباه باشن یا حداقل کامل نباشن ... منم فقط میخوام تا جایی که میتونم worst case هایی که میبینمشون رو نشونت بدم ! چون best case ها رو که خودت دیدی :دی !
* هنوزم مطمئنم که به وقتش نمیتونی کاری که فک میکنی رو بکنی :| ولی اگه میگی میتونی حرفی ندارم ...
امروز استاد روحانی (ره !!) توی کلاس این شعرو خوندن ... :
ما چون دو دریچه ٬ روبروی هم٬
آگاه ز هر بگو مگوی هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده٬
هر روز قرار روز آینده.
عمر آینه بهشت ٬ اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته هست٬
زیرا یکی از دریچه ها بسته هست.
نه مهر فسون ٬ نه ماه جادو کرد٬
نفرین به سفر ٬ که هرچه کرد او کرد.
مهدی اخوان ثالث
It's specially for you Honey <3 :)