آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

جایی برای جاری شدنِ چیزی که هستم

آن روی من

بعضی حرف ها رو نمیشه زد ...
بعضی حرفا رو باید توی دلت دفن کنی ..
شاید برای اینه که ارزش دوستی بیشتر از اینه که با یه حرف نابجا خرابش کنی ! ارزش هر رابطه ای ...

#inner_peace

-----------------------
پ.ن.1: اینا بیان صدرای 21 ساله‌ست... دلم نیومد عوضش کنم :)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

سندرم فرسودگی و تاثیر معنادرمانی و ACT بر آن - 1

سلام! :)

یه مقاله برای دانشگاه نوشتم، فکر کردم به درد خیلی‌ها بخوره.. این شد که تصمیم گرفتم توی چند تا پست منتشرش کنم باشد که پند گیرید :))

 

سندرمِ فرسودگی:

سندرمِ فرسودگی، حالتی از خستگی مفرط است که به دلیل شرایط شغلی و استرس‌های ناشی از آن در انسان به وجود می‌آید. تحقیقات نشان داده‌اند که این سندرم، درواقع شکلی از "خلا وجودی"ایست که ویکتور فرانکل معرفی کرده‌است (مفهومی که فاقد دو عنصر اساسیِ "تحققِ زندگی" (Life Fulfilment) و "معنای وجودی" است).

سندرمِ فرسودگی، سال‌ها بعد از مفاهیمِ مطرح شده توسط فرانکل، توسط ماسلچ (Maslach) و جکسون (Jackson) تعریف شد. طبق این تعریف، سندرمِ فرسودگی شامل نشانگان زیر است:

  1. خستگیِ عاطفی
  2. زوال شخصیت و بدبینی
  3. احساس ناکارآمدی و کمبود دست‌آورد

از طرفی، خطر اصلیِ این سندرم این است که آرام آرام اتفاق می‌افتد (که می‌تواند سال‌ها به طول انجامد) و عموما حتی خود فردی که دارای این سندرم است هم وجود آن را تشخیص نمی‌دهد. در حقیقت مرز مشخصی بین سلامت احساسی و این سندرم وجود ندارد.

سندرمِ فرسودگی می‌تواند باعث مسائل و مشکلات متعدد جسمانی و روانی در فرد شود. از جمله مسائل روانیِ معلولِ این سندرم، افسردگی و انواع اختلالات اعتیادی است. اما یکی از وجه تمایزهای سندرمِ فرسودگی با بیماریِ افسردگی و نظایر آن در "بحرانِ معنا و ارزش‌ها" است. بنابراین، انتظار درمان با استفاده‌ی تنها از روش‌های کاهش استرس و و خستگی، انتظار بیهوده‌ای است. بیش‌ترین احتمال وقوع سندرم فرسودگی در شغل‌های «معلم، کشیش، پزشک، وکیل، پلیس و یا حتی افراد بی‌کار» وجود دارد. برای مثال، درمورد معلمان دلایل وقوع سندرمِ فرسودگی عبارت‌اند از «انتظار زیاد برای کارآیی فردی، مشغله‌ی بسیار زیاد، قوانینِ نامشخص کاری، پاداش‌های ناکافی، خودمختاریِ کم و ...».

ماسلچ مراحل زیر را برای وقوع سندرم فرسودگی پیش‌نهاد کرده است (قابل توجه است که این چهار مرحله، دسته‌های اصلی‌ای برای 12 فاز از سندرمِ فرسودگی هستند):

  1. آرمان‌گرایی و کار زیاد (overload): تلاش برای اثبات چیزی به کسی و بی‌توجهی به نیازهای شخصی.
  2. خستگیِ مفرطِ احساسی یا حتی فیزیکی: سرکوبِ نیازها، تغییر ارزش‌ها و سرکوب تعارض‌ها.
  3. از دست دادن احساسات انسانی بعنوان یک دفاع روانی: ناشادی، نارضایتی، عقب زدنِ ارتباطاتِ انسانی.
  4. مرحله‌ی پایانی: سندرمِ غرق شدگی، انزجار از خود یا شخص دیگر یا کار و در نهایت در هم شکستگی (استعفا یا خودکشیِ حرفه‌ای، بیمار شدن یا حتی خودکشی).

فرسودگی معمولا با استرس اشتباه گرفته می‌شود. درست است که استرس یکی از نشانگان سندرمِ فرسودگی است، اما باید حواسمان به این نکته باشد که نشانگان استرس عموما جسمانی هستند تا احساسی. این در حالی‌ست که در فرسودگی دقیقا برعکس است. به نظر، ذکر این نکته ضروری است که استرس دلیل اصلی بوجود آمدن سندرم فرسودگی نیست.

پرسش‌نامه‌های متعددی برای سنجش سندرمِ فرسودگی پیش‌نهاد شده‌اند که اولین و معروف‌ترینِ آنها، «فهرست فرسودگیِ ماسلچ» (MBI) است. این پرسش‌نامه، دارای بیست و دو سوال است که متمرکز بر سه شاخه‌ی اصلی هستند. نُه مورد برای سنجش " خستگیِ عاطفی"، پنج مورد برای بررسی "زوال شخصیت و بدبینی" و هشت مورد برای سنجش " احساس ناکارآمدی و کمبود دست‌آورد". از دیگر پرسش‌نامه‌ها، می‌توان به مواردی چون MBI-GS و BM (Burnout Measure) اشاره کرد.

 

---------------------------------

پ.ن.1: اولین مقاله‌ای که تو حوزه‌ی روان‌شناسی به شکل رسمی نوشتم :)

پ.ن.2: 4 تا عنوان داره، هرکدوم رو توی یک پست منتشر می‌کنم که زیاد نشه حوصله کنین بخونین :))

پ.ن.3: مقدمه هم که زیاد چیز مهمی نداشت حذف کردم..

دل‌تنگِ استوار یا استوارِ دل‌تنگ؟!

دل‌تنگم
چون کویر
و استوار
چون خانه‌ای در دل کویر
که راهی جز استواری نمی‌شناسد...

تائو - 16

ذهن خود را از همه‌ی افکار خالی کنید

بگذارید دلتان آرامش یابد...

ناآرامی موجودات را مشاهده کنید

و در بازگشت آنها دقیق شوید.

هر موجودی در این جهان،

به ماوایی یگانه باز می‌گردد.

بازگشت به این ماوا، آرامش یافتن است...

 

اگر این ماوا را نمی‌شناسید،

در اندوه و سردرگمی به این طرف و آن طرف می‌خورید.

اگر بدانید از کجا آمده‌اید،

ظرفیت تحملتان به طور طبیعی بالا می‌رود..

بی‌نیاز، سرگرم، مهربان همچون مادرِ بزرگ

و باشکوه همچون پادشاهان می‌شوید...

 

غرق در حیرتِ تائو،

از آنچه زندگی برایتان به ارمغان می‌آورد خوشنودید

و چون مرگ فرا رسد، آماده.. :)