وقتیه که 60دقیقه بی وقفه میتونی چیزایی بزنی که قبلا هیچکس نزده و میدونی که بعدا هم هیــچکس نمیتونه عینشو بزنه :-)
البته به شرطی که قابل گوش کردن باشه :))) که اگه نباشه نمیتونی 60دیقه تحملش کنی :دی
-----------------------
پ.ن.1: امشب اولین شبی بود که "سنتور" زدم ! :-peace :)
راستش یذره اولویتهام تغییر کرده ... وگرنه به وقتش باز صدرای نویسنده برمیگرده :-)
1. خواستم یه خاکی از اینجا بتکونم
2. ترم جدید شروع شده و مطابق معمول ترمهای بهار، بی حوصلگی و کرختی ول کن این بدن نمیشه :))) خستگی ترم قبل اول ترم رو خراب میکنه، بعد از عید هم که هوای مطبوع و خوابهای مطبوعتر :دی
3. کلاسهای این ترمم رو اندازه ی ترم پیش دوست ندارم .. (طبیعی هم هست ! :دی ترم 8یم دیگه باید هرچی مونده رو کم کم برداریم :")
4. خیلی وقته خوابگاه نرفتم ! دلم تنگشون شده
5. دارم مرد میشم ! (این جمله توضیح زیاد داره ...! من حوضله کم دارم ! :دی)
6. دوستتون دارم، مرسی که هستین، فعلا بدرود :)
نمیخوام سهم دنیا رو
تویی که سهم دستامی
اگه آرامشی دارم
واسه اینه که همرامی
زمین میلرزه و اینجا
یکی بی ترس خوابیده
تو عشق تو یه چیزی هست
که آرامش به من میده
بزار روشن کنیم شب رو
ستاره از تو ماه از من
ازت یه خواهشی دارم
تو هم چیزی بخواه از من
تموم خوبیا با تو
چقد خالی شده دستم
بذار یکبار قبل از تو
بگم که عاشقت هستم
چقد خوبه هوای تو
چه عشقی رو به من دادی
گرفتار تو که هستم
بدم میاد از آزادی
ببین راه فرارم رو
خودم از هر طرف بستم
ازین لحظه به بعد هرجا
که تو هستی منم هستم
بدون که عمر عشق من
به کوتاهی ساعت نیست
عزیزم گفتنم تنها
یه حرف از روی عادت نیست
♫♫
بدون شرح !
آسمان را گفتم:
میتوانی آیا؟ بهر
یک لحظه ی خیلی کوتاه، روح مادر گردی، صاحب رفعت دیگر گردی؟
گفت: نی نی هرگزمن برای این کار، کهکشان کم دارم، نوریان کم دارم، مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم.
خاک را پرسیدم:
میتوانی آیا؟ دل مادر گردی، آسمانی شوی و خرمن اختر گردی؟
گفت: نی نی هرگز، من برای این کار بوستان کم دارم، در دلم گنج نهان کم دارم.
این جهان را گفتم، هستی و حتی مکان را گفتم:
میتوانی آیا؟ لفظ مادر گردی، همه رفعت را، همه عزت را، همه شوکت را، بهر یک ثانیه بستر گردی؟
گفت: نی نی هرگز، من برای این کار، آسمان کم دارم، اختران کم دارم، رفعت و شوکت و شان کم دارم، عزت و نام و نشان کم دارم.
آن جهان را گفتم:
میتوانی آیا؟ لحظه ای دامن مادر باشی، مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی؟
گفت: نی نی هرگز، من برای این کار، باغ رنگین جنان کم دارم، آنچه در سینه مادر بود، آن کم دارم.
روی کردم با بحرگفتم:
او را آیا می شود اینکه؟ به یک لحظه خیلی کوتاه، پای تا سر همه مادر گردی، عشق را موج شوی، مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی؟
گفت: نی نی هرگز، من برای این کاربیکران بودن را، بیکران کم دارم، ناقص و محدودم بهر این کاربزرگ قطره ای بیش نیم، طاقت و تاب و توان کم دارم.
صبحدم را گفتم:
میتوانی آیا؟ لب مادر گردی، عسل و قند بریزد از تو، لحظه حرف زدن جان شوی، عشق شوی، مهر شوی، زر گردی؟
گفت: نی نی هرگز، گل لبخند که روید ز لبان مادر، به بهار دگری نتوان یافت، در بهشت دگری نتوان جست، من از آن آب حیات، من ازان لذت جان محرومم، من از آن محرومم، خنده من خالیست، زان سپیده که دمد از افق خنده او. خنده ی او روح است، خنده او جان است، جان روزم من اگر، لذت جان کم دارم، روح نورم من اگر، روح و روان کم دارم
کردم از علم سوال و گفتم:
میتوانی آیا؟ معنی مادر را بهر من شرح دهی؟
گفت: نی نی هرگز، من برای این کار، منطق و فلسفه و عقل و زبان کم دارم، قدرت شرح و بیان کم دارم.
در پی عشق شدم، تا درآئینه او چهره مادر بینم؛
دیدم او مادر بود. دیدم او در دل عطر، دیدم او در تن گل، دیدم او در دم جان پرور مشکین نسیم، دیدم او در پرش نبض سحر، دیدم او در تپش قلب چمن، دیدم او لحظه روئیدن باغ، از دل سبزترین فصل بهار، لحظه پر زدن پروانه در چمنزار، دل انگیزترین زیبایی، بلکه او درهمه زیبایی، بلکه او درهمه عالم خوبی، همه رعنایی، همه جا پیدا بود، همه جا پیدا بود.
شاعر معاصر سرکار خانم الیاسی
-------------------------------
پ.ن.1: خواستم چیزی بنویسم، زبونم بند اومده ...
پ.ن.2: خدا همهی مادرها رو نگه داره :-اس
وقتی خوابت میآد ولی نمیخوای بخوابی، با وقتی که خوابت میآد ولی نمیتونی بخوابی فرق داره :)
این یه بی-خوابی کشیدن خوبیه ...
15م اینا میرم اصفهان ! یهویی !
ترم سخت و طاقت فرسایی بود این ترم ..
ولی با همه بالا و پایینش تموم شد :) شنبه آخرین امتحانه و ....
یه مسافرت، یه تولد، یه بیرون رفتن با دوست قدیمی، یه چند روز لش کردن تو خونه مامانبزرگ و یه چند ساعت پشت هم game بازی کردن رو به خودم بدهکارم :)))
باشد که رستگار شویم