یاوَران مَسِم (من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم (من مست مخمور باده ازلی هستم)
لطفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم (لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم (از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
یاوَران مَسِم (من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم (من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم (لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
*************
یاوَران مَسِم...
فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن (ساقی گفت از مینای من بنوش )
سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی (ساغر جام لبریز را پیاپی بده)
پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام (پیاپی پر کرد و پیاپی نوشیدم)
تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا (تا چشم دل دوری دوست را احساس کرد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم (از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
**************
یاوَران مَسِم...
اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)
حَلقه ی بَندَگی عِشق نَه کِی وَ گوش (و حلقه بندگی عشق را به گوش نکند)
مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)
نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار (نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)
-----------------------
پ.ن.1: نمیفهمم چی میگه ولی مســـــــــت میشم :|
http://busymind.blog.ir/post/80
-----------------------------
پ.ن.1: من تنها کسی نیستم که این کتاب روی زندگی و تصمیماتش اثر گذاشته :)
پ.ن.2: اثر مرکب از دارن هاردی
پ.ن.3: لطفا لطفا لطفا هر فصل از این کتاب رو تا وقتی تماما کارهایی که ازتون خواسته رو انجام ندادید تموم شده فرضش نکنید و سراغ فصل بعد نرید ! :)
متاسفانه به بعضی دلایل امنیتی(!) ادامهی این پستها تو دفترچه نوشته خواهند شد ...
خدا، پدر، برنا، صدرا، شکم(!! :دی) صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...
ازتون ممنونم
که هستی تا من بتونم بدون دغدغه مسیرم رو طی کنم و بتونم هر لحظه بگم که "تهش رو میسپرم به خودت :" :)" ...
که سختگیریهات بودن که صدرایی که الآن هست رو ساخته :"
که کسی رو دارم که بتونم روش حساب کنم ...
که از سپاسگزاری خجالت نمیکشی!
که با اینکه ورزش نمیکنم چاق نمیشی :دی
که اسمت باعث میشه آدمو حتی بیشتر از خودش قبول داشته باشن !!
که صدرا داره عوض میشه ..
---------------------------
پ.ن.1: 3ومین پست از پروژهی 1ماهه (30پست) ..
پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)
خدا، مادر، بیژن، صدرا، قلب صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...
ازتون ممنونم
که حتی وقتی حواسم به حضورت نبود رهام نکردی و منو به اینجایی که ایستادم رسوندی ...
که هیچوقت عشقی که بهم دادی رو نمیتونم جبران کنم 3>
که راه منو بهم نشون دادی :)
که نمیترسی از رفتن توی مسیرهای ناشناخته!
که معنی عشق رو میفهمی ... :)
که با سختگیریهای اساتیدت دهنمونو سرویس کردی اما مرد بار اومدیم ...
که انتخاب کادوی تولد امسال همهی دوستانم رو برام آسون کردی :) (پ.ن.3)
---------------------------
پ.ن.1: دومین پست از پروژهی 1ماهه(30پست) ..
پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)
پ.ن.3: کتاب رو کادو میدم ... به همهی کسایی که دارن این پست رو میخونن هم پیشنهاد میکنم این کتاب رو! البته خوندن تنها رو پیشنهاد نمیکنم!! عمل کنید بهش.
خدا، پدر، فرزانه، صدرا، چشم صدرا، دانشگاه شریف و کتاب "اثر مرکب" ...
ازتون ممنونم
که منو تو لحظه لحظه ی زندگیم هدایت و همراهی کردی ..
که راهنماییهات همیشه صادقانه (هرچند تند) بودن ...
که معنی خیلی چیزها رو به من فهموندی که تا حالا (و شاید تا آخر عمر) تجربشون نکرده بودم ...
که به تصمیمهایی که میگیری (هرچقدر هم که سخت باشن) عمل میکنی ...
که دیدی اون چیزی رو که باید میدیدی :)
که "او"ی صدرا رو توی خودت جا دادی ...
که راه رسیدن بهش رو داری به من یاد میدی !
---------------------------
پ.ن.1: این اولین پست از یه پروژهی 1ماههست ..
پ.ن.2: ممکن است این 1ماه تمدید هم بشود :)
میگن هادس/hades/ میره به زئوس/zeus/ میگه که من زیر زمین تنهام، یه زن بده من ببرم اونجا!
بعد زئوس پرسفون/persephone/ رو میده به هادس ...
دیمیتر/demeter/ که مامان پرسفونه قهر میکنه، زمین داشته به فنا میرفته :))) چون دیمیتر الههی باروریه!
زئوس به پسرش هرمس/hermes/ میگه که "پسر، برو از عمو این دخترو پس بگیر و برگرد"!!!
بعد هرمس هم که end اینجور چیزا :)) میره و با خواهر ناتنی برمیگرده ..
یه چیزای دیگه ای هم میگن که فعلا حوصلشو ندارم بازگو کنم خودتون برین بخونین :دی
Dance me to your beauty with a burning violin
بالاخره تلاشهامون داره نتیجه میده و داریم همکاریمونو با شرکت لیان شروع میکنیم :)
خیلی خوشحالم به چند دلیل :دی
یکیش اینه که قبل از ددلاینی که برای خودمون تعیین کرده بودیم داریم اولین شرکت رو اوکی میکنیم ..
دومیش اینه که دست رو دست نذاشتیم و 3تا شرکت دیگه رو هم استارت زدیم و ایشالا از بین اونا هم 2تاشونو میگیریم ...
سومیش اینه که بنده از طفولیت عاشق تدریس بوده و اکنون دارم به این علاقه قلبی خود میرسم :پی
ایشالا فروردین 97 اسم "سمینارهای گروه پرانا" بیشتر به گوشتون میخوره :دی
-------------------------------------
پ.ن.1: #تدریس_مهارتهای_ارتباطی #تدریس_مهارتهای_مذاکره #پرانا #لیان #عرش #ویراتک #بیان
پ.ن.2: پرانا واژه ای سانسکریت به معنای نیروی حیاتی است که وجود این انرژی حیاتبخش نامرئی عامل سلامتی و زندگی در کره خاکی میباشد.
زندگی بالا و پایین زیاد داره !
بعضی وقتا خوبه که بشینی توی چرخ و فلک و برییییی بالا و فقط منظره رو تماشا کنی ... به اصطلاح میگن "بشینی ببینی دنیا/خدا/کائنات/شانس/... برات چی خواسته!" و بعدش راهتو که پیدا کردی درنگ نکنی و بری که دنیا رو جر بدی :)) (که البته تو این مسیر جر هم میخوری :دی)
به قول ریچارد برانسون، "شانس همیشه و هر روز در اطراف ماست! فرق من این است که وقتی شانس سر راه من قرار میگیرد از آن استفاده میکنم"
-------------------------------
پ.ن.1: اثر مرکب، نوشتهی دارن هاردی، انتشارات شریف
به ما حقمون رو نمیدن! به ما چیزی رو میدن که براش مذاکره کنیم.
مذاکره انواع دارد: رو در رو، چت، ایمیل و ...
نکتههای موفقیت در مذاکره:
1. برنامهریزی: در مورد همه چی، شیوه، همراه، چیزهایی که باید مطرح شه. (تکتک جملات، خط قرمزها، فضای بحث ..)
2. مدیریت گفتگو: زیاد حرف نزن، مدیریت بحث رو بگیر توی دستت - اعتماد سازی
3. امتیاز دادن و گرفتن: لزوماً مادی نیست. میتونه خیلی وسیع باشه. (مثالها: تخفیف، رفتاری(صمیمی شدن با کارمند)، گوش دادن) – خیلی مهمه که بدونی کجا؟ چقدر؟ چگونه؟
4. بستن مذاکره: چند دقیقه نهایی خیلی مهمه. آخرین جملات و آخرین برخوردها خیلی مهمه. – جابجا کردن یک کلمه ممکنه زیر و رو کنه نتیجهی مذاکره رو. (در لحظات اول برداشتتون از هم شکل میگیره در لحظات آخر خاطره ها ثبت میشن.)
وقتی میتونی مذاکره رو خوب پیش ببری که شخصیت طرف رو پیشبینی کنی. (MBTI) – زن و مرد، کودک و بزرگسال، حرفه ای و مبتدی ... اینا با هم فرق دارن!
مذاکره دو نوع داره: با خودمون و با دیگران (بیشترین تعداد مذاکره رو با خودت میکنی همیشه ..)
مذاکره با خود اولویت داره تا بتونیم تو مذاکره با بقیه موفق باشیم.
انسان 7 احساس پایه دارد: ترس، نفرت، تحقیر، خشم، غم، شادی و تعجب.
اشتباههای عمومی در مذاکره با خود:
1. تمرکز روی مشکلات: راهحل محور باش نه مشکل محور! - نیمهی پر لیوان – قبول کن که تکرار مشکل در ذهن هیچ کمکی به حلش نمیکنه!
2. دام قضاوت کلی(پیشگویی): همیشه – هرگز – همهجا – هیچجا - حرف زدن کلی در مورد قضایا و تعمیم دادن چیزای بد به همه! (دام تعمیم)
3. پیشقضاوتی: نه مثبت نه منفی! هرکدوم ضررهای خودشو داره :|
4. حرفزدن احساسی با خودمون: عقل باید همیشه بالاتر از احساس باشه تو مذاکره! احساس باعث خطاهای بدی میشه چون ما رو به حرکات لحظهای وادار میکنه و نتیجهش قضاوت مثبت یا منفی میشه.
5. مقصریابی: مهم نیست مقصر کیه دیگه! مهم اینه که راهحل چیه. از خودت بپرس "الآن باید چه کنم؟" .. همین!
6. برچسبگذاری: شبیه پیش قضاوتی گند میزنه و سرنوشت مذاکرات رو خراب میکنه.
7. بزرگنمایی: درستش واقعگراییه.
8. باید/نبایدها: نمیشه قانون گنده بذاریم تو مذاکره! درستش تلاش، وقت و صحبته. نمیشه یه چیز گنده رو فیکس کنی که مثلاً من باید فلان کار رو کنم حتما! (مذاکره هنر امتیازدادن/گرفتنه)
----------------------------------
پ.ن.1: اگه استقبال زیاد باشه به مرور نکات بیشتری میذارم :)
هفتهی دیگه قراره از 1شنبهش بریم شمال تا احتمالا جمعه یا شنبهی بعدش! :دی
اولش خیلی به کارهایی که دارم و اینکه فرصت همچین سفری رو ندارم فکر میکردم تا اینکه به خودم گفتم تو سفر هم میتونی همون کارها رو بکنی و حتی با راندمان بیشتر :)
این شد که الآن برنامه ها رو یذره جابهجا کردم و فرصت خوبی برای تموم کردن چند تا از این courseهایی که تو همین پست قبل داشتم میگفتم پیدا شده! میتونم حتی جزوههام رو هم تکمیل کنم و برای کارگاههایی که تعریفشون کردم پاورپوینت بسازم .. کلا ایده زیاد هست .. باید دید چقدرش عملی میشه :)
فعلا این کارها قراره که تموم بشن:
باید در آیندهی نزدیک این کارها رو انجام بدم ...:
مطالعات شخصی:
پروژههای کاری با مهندس وثوقی:
پ.ن.1: صرفا جهت یادآوری روزانه به خودم :)
پ.ن.2: به ترتیب اولویت :پی
دنیای عجیبیه !
زندگی چه بازیها که با آدم نمیکنه ... ممکنه این وسط برسی به یه levelی که تو هم بشینی کنار دستش و از بازی هایی که با جسم و روح و روانت میشه لذت ببری ... level عجیبیه !! :)) حتی از خود دنیا هم عجیبتر !! انقدر عجیب که دنیا یه لحظه شک میکنه نکنه بازی خورده باشه ! کم دیده شده که طرف خودش بشینه کنار دست دنیا و بازی رو تماشا کنه و لبخند تحویل دنیا بده :| ......
چقدر کار دارم من :|
بخش عظیمی از زندگی من رو بعد از سونامی پارسال، مطالعات و کلاسهای روانشناسی پر کرده ..
این به خودی خود خیلی خوبه ! اما وقتی یه مقداری پول توی حسابت داری و کلاسهای وحشتناک خوبی هم جلوی روت میبینی یذره تایم کم میاری :))
کلاس رانندگی رو هم بالاخره بعد از چند سال تنبلی و غیره دارم میرم ..
دانشکده و شورای صنفی هم که نمیشه گذاشت زمین :))
این وسط باز هم آخرین اولویت میفته به ترم تابستانی محترم بنده که درحال گذر است :/ البته از این بابت ناراحت نیستما :)) صرفا جملات قصار دارم تحویل اجتماع میدم بلکه این ذهن خسته یذره آروم شه ..
تشریح روابط با دوستان هم بماند برای بعد .. کم انشاء ندارد پدر سوخته !
-----------------------------------------------
پ.ن.1: کلاسهای اصول مذاکره ی محمدرضا شعبانعلی / کلاس شخصیت سالمتر من دکتر شیری / کلاس عقدههای سهیل رضایی / کلاس رانندگی / کلاس خصوصی تاریخ ایران معاصر دکتر خالقی / MBTI مهندس وثوقی :دی / آرکیتایپها باز هم مهندس وثوقی ...