جدیدا فهمیدهم که نوشتن با خودکار رو بیشتر از تایپ کردن توی بلاگ دوست دارم ...
یه دفتر هم از سفر قشمم برا خودم برداشتم که توش اون اتفاقه بیفته :)
برای سال نو هم اول میخواستم اینجا یه چیزایی بنویسم اما بعدش دیدم دلم میخواد توی دفتر باشه، پس شد آنچه شد :)
الآنم اومدم اینجا که فقط بگم عید همه مبارک، ایشالا سگ 97 بهتر از خروس 96 با هممون تا کنه و حداقل (اگه کمکی نمیکنه) بذاره زندگیمونو بکنیم :)))
یه سری هدفها گذاشتم برا خودم که اینجا میگمشون، معمولا بهم کمک میکنه که چون اعلامش کردم بهشون پایبندتر باشم ...
مقالهی شماره 12 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «شناخت سنتیها» در سایت ریمیا منتشر شد.
"همانطور که گفتیم، افراد با شخصیت سنتی مسئولترین مشرب در بین مشربهای چهارگانه هستند. جدیت، مسئولیت پذیری، ثبات قدم، صریح، رسمی، مبادی آداب و محترم بودن جزو رفتار و سلوک بارز این دسته شخصیتی در MBTI میباشد."
#MBTI #TypeRecognition #Typology
بعضی وقتا باید let it go ...
بعضی وقتا هم نه! (به اصطلاح پینک فلوید don't give up without a fight...)
مسئلهی مهم تصمیم درست بین این "بعضی وقتا"ست ....
میروم دلمردگیها را ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
بر کلام ناهماهنگ جدایی خط کشم
در سرود آفرینش نغمهای موزون کنم
-----------------------------
پ.ن.1: کوتاهنوشت
پ.ن.2: معادل مناسبی برای let it go پیدا نکردم که مفهوم رو درست و کامل برسونه! :)
پ.ن.3: ACT (Acceptance & Commitment Therapy)s
حس این روزام
خفگی، کلافگی، سردرگمی، بی حوصلگی/کسلی، ضعف، اجبار، انرژی کم/خستگی، ، بعضی وقتا خشم .....
جدیتی که لازم دارم رو هنوز ندارم
هیچی برام شفاف نیست
با خودم در صلح نیستم
نیازهام
صداقت، شفافیت، صمیمیت، ارزشمندی، تعلق ...
دلم برا خودم تنگ شده :(
مقالهی شماره 11 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «مشرب چیست؟» در سایت ریمیا منتشر شد.
در MBTI گفته میشود که هر تیپ دارای هستهای مرکزی است که آن را مشرب مینامیم. مشرب به مثابهی ابزاریست که به تشخیص راحتتر و درستتر تیپ MBTI افراد کمک خواهد کرد. این هستهی مرکزی، باعث بوجود آمدن ویژگیها و خصلتهای پایهای زیادی در انسان میشود که بررسی شخصیت او را سادهتر خواهد کرد. در این مقاله بهطور مختصر با مشربهای چهارگانه آشنا خواهیم شد و در آینده جزئیات بیشتری هم بیان خواهیم کرد.
#MBTI #TypeRecognition #Typology
مقالهی شماره 10 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «لطفا درونگرا نباشیم» در سایت ریمیا منتشر شد.
درونگرایی و دروننگری هرچند بسیار مفید و یکی از نیازهای ذاتی انسان است، اما در محیط کار و فضاهای تعاملی به اندازهی برونگرایی ما را به اهدافمان نزدیک نمیکند.
همانطور که پیشتر گفته شد، هیچ کدام از ویژگیهای انسانی بالذات مثبت یا منفی، مقبول یا مذموم نیستند. اما در موقعیتها و شرایط مختلف، هر جا اقتضائات خودش را دارد.
#MBTI #TypeRecognition #Typology
مقالهی شماره 9 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «لطفا برونگرا نباشیم» در سایت ریمیا منتشر شد.
اگر شما برونگرا هستید، باید به شدت به این نکته توجه کنید که افراد درونگرا به حریم شخصی بزرگتری نسبت به شما نیازمندند و بنابراین پیش از آنکه نیازتان برای برقراری ارتباط رفع شود، آنها را شدیدا کلافه خواهید کرد.
#MBTI #TypeRecognition #Typology
--------------------
پ.ن.1: با حال خوب یا بد، مسیرت رو رها نکن و همیشه راهی که مال خودته رو ادامه بده ....
درد آور است دیدن کسانی که عزیز اند اما در مسیری نادرست قدم مینهند ...
درد آور است صحبت با دوستی عزیزتر از جان وقتی میدانی صحبتت کارکردی که باید را ندارد ...
درد آور تر وقتیست که تصمیم میگیری دیگر با او صحبت نکنی تا حداقل از دیدن راه درست و حرکت نکردن در آن آزار نبیند .....
درد آور است این دنیای فانی که ظاهرا در آن گیر کردهایم .... وقتی وقت داریم، انتظار نبودن را؛ و وقتی وقتمان تمام شد افسوس وقت تلف کرده را میکشیم ...
وقتی میدانی راه درست چیست اما قدرت قدم زدن در آن را نداری آزار میبینی ...
اما
اما وقتی نمیدانی راه درست کدام است ....
وقتی به همه چیز شک داری
وقتی خوشحالی اما نمیتوانی شادیت را با کسی تقسیم کنی چه میکنی؟
مگر نه اینکه انسان موجودیست اجتماعی؟! این چه شادیایست که تو را از اجتماع دوستانت، خانوادهات، عزیزانت و همه و همه دور میکند؟؟
اما این عادلانه نیست ....
وقتی حالت خوب نیست نمیخواهی آن را تقسیم کنی و وقتی خوب است نمیتوانی ... پس تو چه چیز را تقسیم میکنی تا اجتماعی بودنت را زندگی کنی؟؟
وقتی چیزی نمیدانی .... وقتی دانستههایت برایت پوچ میشوند .... وقتی در جایی که ادعای "بلد بودن" داری میلنگی و گند میزنی ..... دیگر به چه چیزی میتوانی اعتماد کنی؟
آه ای خدایان یونان!! ای آپولوی توانا!!!! ای پوسایدونِ مهربانِ وحشی!!!! ای کارگردانان زندگی من!! دست از سرم بردارید :/
من نمیخواهم اینطور بازیچهی دست شما باشم :-(
اما اگر نباشم هم اتفاق بهتری در انتظارم نیست ..... زئوس ظالم چه تاجی بر سر زنجیر شدگانش گذاشت که من خود خواسته به درگاهش روم؟؟ هادس هم که مرا به تاریکیهای اعماقم کشانده و من از تنهایی میترسم :|
اصلا همان تک خدایی بهتر است !!!
خوب شد
دردم دوا که نه! پنهان شد! از خودم!!
دردی که چند ماه است هر روز، هر باااار در صحبت با هر عزیزی به آن دچارم .....
دردی که با هررر خداحافظی نصیبم میشود :|
دردی که فقط فراموشی آن را کمرنگ؛ فقط کمرنگ میکند!
غم قشنگ؟!
غم مگر قشنگ هم میشود؟؟؟
"غم قشنگ" کلاهیست که بر سر خودت میگذاری تا از دست خودت راحت شوی .... غم همیشه تلخ است! زخم همیشه تازه است ... مگر قلب چقدر توان ترمیم دارد؟؟ حتی آن روسپی هم نمیتواند ادعا کند که قلبش از رابطهی اولش زخمی نشده! اما فرق او با تو در این است که او دیگر به درد خود عااادت کرده! ولی تو؟ تو هم به آن عادت خواهی کرد اما ... اما دیگر رابطه؟ رابطه چیست؟!
سجاد غمگین میگفت «دلم برای کسی که بیاید و نرود تنگ شده! اما میترسم این را بگویم ناگهان غم از راه برسد بگوید حاضر!!! تا میخواهم بگویم با تو نبودم درد از راه برسد بگوید حاضر!!!! تا بخواهم به او حالی کنم که باید برود اشک از راه برسد بگوید حاضر ..........»
باز هم که مخفی شد!!
ای ناخودآگاه! تا کجا دیکتاتوری؟؟ تا کجا .... اگر ادامه دهم هیچگاه به درد مخفی شده نمیرسم.
من
صدرا
از نبودنت
از بودنت اما نبودنت
از دیدنت اما نبودنت
از فکر کردنت اما نبودنت
از راه رفتن با هیچکس و نبودنت
من از نبودنت دردناک است ............
پایان
مقالهی شماره 8 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «MBTI و ارتباط موثر» در سایت ریمیا منتشر شد.
میتوان به راحتی تحلیل کرد که باید با هر تیپ چگونه برخورد کرد و از چه روشهایی برای برقراری ارتباط با او استفاده کرد. اگر میخواهید به نتیجهی مطلوبتان دست یابید، باید بتوانید به «نحوِ مطلوبِ فردِ مقابلتان» با او ارتباط برقرار کنید و اطلاعات را به روشی به او بدهید که او نیاز دارد آنها را دریافت کند.
#MBTI #TypeRecognition #Typology
یذره پایینتر از دانشگاه تابلو زده بود که «دیپلم بگیرید» ...!!
یذره پایینتر از میدون آزادی! از دانشگاه که هیچی! از دانشکده میخواستی پیاده بری تا اونجا 15 دیقه بیشتر طول نمیکشید ...
داشتیم میرفتیم بهشت زهرا ... من و یکی از بچه ها .. میرفتیم سر مزار صبا :(
یذره پایینتر از دانشگاه تابلو زده بود که "دیپلم بگیرید" ...!!
مقالهی شماره 7 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش ام.بی.تی.آی» با عنوان «تفاوتها در تیپهای مختلف ام.بی.تی.آی» در سایت ریمیا منتشر شد. در این مقاله میخواهیم بررسی کنیم که هر یک از ترجیحات، ترجیح دیگر را چگونه میبینند برای مثال در ترجیح دریافت اطلاعات، شهودیها از دید حسیها چگونه دیده میشوند و بالعکس. #MBTI #TypeRecognition #Typology
تئاتر بود، من بودم، یاد تو هم بود ...
تئاتر را نمیدانم! اما من به یاد تو با مردم خندیدم و گریستم ..
من با سجاد افشاریان فریاد زدم و مست کردم ..
من با وویس ضبط شده از «دلبر»،
در سیاهچالهی خود
فرو"تر" رفتم .....
مقالهی شماره 6 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش ام.بی.تی.آی» با عنوان «منظم VS. منعطف» در سایت ریمیا منتشر شد. #MBTI #TypeRecognition #Typology
مقالهی شماره 5 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش MBTI» با عنوان «فکری .VS احساسی» در سایت ریمیا منتشر شد.
#MBTI #TypeRecognition #Typology